ماردی

لغت نامه دهخدا

ماردی. [ رِ ] ( ص ) رنگ سرخ و گلگون را گویند مطلقاً. ( برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). سرخ را گویند. ( جهانگیری ) ( از صحاح الفرس ) :
خروشان و کفک افکنان و سلیحش
همه ماردی گشته و خنگش اشقر.
خسروی.
نماز شامگاهی گشت صافی
ز روی آسمان ابر معکن
چو بردارد ز پیش روی اوثان
حجاب ماردی دست برهمن.
منوچهری ( از آنندراج ).
|| هرچیز سرخ را هم گفته اند. ( برهان ).
- شراب ماردی ؛سلیل. ( از منتهی الارب ، ذیل سلیل ). رجوع به سلیل شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) سرخ گلگون : خروشان و کفک افکنان و سلیحش همه ماردی گشته و خنگش اشقر . ( خسرو لفا اق.۵۲۵ ) توضیح در رشیدی و فرهنگ نظام به دقیقی نسبت داده شده .

فرهنگ معین

(رِ ) (ص . ) سرخ ، گلگون .

فرهنگ عمید

سرخ رنگ، گلگون: چو بردارد ز پیش روی اوثان / حجاب ماردی دست برهمن (منوچهری: ۸۷ ).

دانشنامه عمومی

ماردی ( به انگلیسی: Maerdy ) یک منطقهٔ مسکونی در بریتانیا است که در روندا کنون تاو واقع شده است. [ ۱] ماردی ۳٬۱۶۰ نفر جمعیت دارد.
عکس ماردیعکس ماردی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس