مار به دست دیگری گرفتن ؛ دیگری را کار دشوار فرمودن. ( ناظم الاطباء ) . کار دشوار به کسی فرمودن که در آن خطر تمام بود بلکه شهرت کار خود هم در آن منظور داشتن. ( آنندراج ) :
چون یاری من یار همی خوارگرفت
زان خواست به دست من همی مار گرفت.
ابوالفرج رونی.
چون یاری من یار همی خوارگرفت
زان خواست به دست من همی مار گرفت.
ابوالفرج رونی.