ماده بز ؛ عنز. ( یادداشت بخط دهخدا ) .
|| مسخره. || ( اِخ ) کنایه از برج حمل که خانه زحل است. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) . ابوریحان در التفهیم گوید: و آن فروتر که از پس اوست [ پس عیوق ] بز و آن دو که از پس بزند بزغالگان. ( التفهیم ) .
|| مسخره. || ( اِخ ) کنایه از برج حمل که خانه زحل است. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) . ابوریحان در التفهیم گوید: و آن فروتر که از پس اوست [ پس عیوق ] بز و آن دو که از پس بزند بزغالگان. ( التفهیم ) .