جهان را چو نادان نکوهش مکن
که بر تو مر او را حق مادری است.
ناصرخسرو.
اندرآ مادر به حق مادری بین که این آذر ندارد آذری.
مولوی.
|| ( ص نسبی ) منسوب به مادر. ( ناظم الاطباء ). منسوب به مادر. از جانب مادر. مقابل پدری. ( فرهنگ فارسی معین ) : آبستنی که این همه فرزند زاد و کشت
دیگر که چشم دارد از او مهر مادری.
سعدی.
از طرف مادری هر دو از یک رشته اصیل و والا هستند... ( ترجمه غرور و تعصب ، از فرهنگ فارسی معین ).و به هر دو معنی رجوع به مادر و ترکیبهای آن شود.