مادرخرج
/mAdarxarj/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
همون معنی مادرخرج رو میده
مادر خرج کلا اون آدم بدبخت تمام خرج ها را میکنه در آخر کسی تسویه نمیکنه اینکه واقیعت
من ولی با این تفاوت که در آخر روز یا مراسم کسی سهم خودشو حساب نمیکنه