«ماجرای پیشانی سپید»، یکی از ۵۶ داستان کوتاه شرلوک هلمز نوشته سر آرتور کانن دویل و یکی از ۱۲ موردی است که به عنوان خاطرات شرلوک هلمز جمع آوری شده است که اولین بار در دسامبر ۱۸۹۲ در مجله استرند منتشر شد. [ ۱]
دویل " پیشانی سپید " را از ۱۹ داستان شرلوک هلمز مورد علاقه خود در رتبه سیزدهم قرار داد. [ ۲] یکی از مشهورترین داستان های کوتاه شرلوک هلمز، " پیشانی سپید " بر ناپدید شدن اسب مسابقه ( برنده معروف، متعلق به سرهنگ راس ) در آستانه یک مسابقه مهم و قتل ظاهری مربی آن تمرکز دارد.
شرلوک هلمز و شریکش دکتر واتسون با قطار به دارتمور می روند تا جنایتی مبنی بر ناپدید شدن اسب بزرگ مسابقه که پیشانی سپید نام دارد و قتل مربی اسب، جان استراکر را بررسی کنند. هولمز و واتسون به کینگز پایلند می رسند که محلی است که پیشانی سپید از آنجا گم شده است. کتابفروش فیتزروی سیمپسون به دارتمور ( و به طور خاص به کینگز پایلند ) آمده بود تا اطلاعاتی در مورد پیشانی سپید و همتای ثابتش بایارد جمع آوری کند. او شبی که پیشانی سپید ناپدید شده بود به خدمتکار استراکر و پسر اصطبل دار نزدیک شده بود و به همین دلیل به جرم قتل دستگیر شده است. با این حال به نظر هولمز، تعدادی واقعیت وجود دارد که نشان می دهد سیمپسون قاتل نیست و قضیه چیز دیگری است. به عنوان مثال عجیب به نظر می رسد که او اسب را به سمت حیاط هدایت می کند تا او را مجروح یا بکشد در حالی که می تواند درست در اصطبل آن کار را انجام دهد. او نمی توانست حیوان را دزدیده باشد. چنین نژاد اصیل معروف چه فایده ای برای او دارد؟ چرا در جستجوی محلی پیشانی سپید پیدا نشده است؟ سیمپسون با او چه کرده است؟
شرلوک هلمز به زودی پیشانی سپید را به معنای واقعی کلمه ردیابی می کند: رد پاهای او ( همراه با یک مرد ) به وضوح در خاک قابل مشاهده است، هر چند به صورت متناوب. هولمز همچنین استدلال می کند که چرا پلیس با وجود نگاه درست به اسب نتوانسته اسب را پیدا کند. هولمز امنیت پیشانی سپید را تضمین می کند و ذهن او را به جنبه های دیگر پرونده معطوف می کند.
جان استراکر مربی پیشانی سپید، در اثر ضربه به جمجمه کشته شده است، تصور می شود که سیمپسون با «وکیل پنانگ» با یک عصای چوبی به سر او ضربه زده و او را به قتل رسانده است. کراوات سیمپسون نیز در دست استراکر یافت می شود و یک کت به یک درخت که در آن نزدیکی بود آویزان شده بود. یک چاقو نازک جراحی در محل جنایت یافت می شود - یک چاقو با ظاهر بسیار ظریف و دارای تیغه کوچک. دکتر واتسون، از تجربیات پزشکی خود، آن را به عنوان یک چاقوی آب مروارید که برای ظریف ترین عمل جراحی استفاده می شود و برای این منظور مفید است، شناسایی می کند، اما این چاقو به عنوان سلاح نامناسب است. علاوه بر این، به نظر می رسد که ران پای استراکر با همان چاقو کی صده دیده است. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدویل " پیشانی سپید " را از ۱۹ داستان شرلوک هلمز مورد علاقه خود در رتبه سیزدهم قرار داد. [ ۲] یکی از مشهورترین داستان های کوتاه شرلوک هلمز، " پیشانی سپید " بر ناپدید شدن اسب مسابقه ( برنده معروف، متعلق به سرهنگ راس ) در آستانه یک مسابقه مهم و قتل ظاهری مربی آن تمرکز دارد.
شرلوک هلمز و شریکش دکتر واتسون با قطار به دارتمور می روند تا جنایتی مبنی بر ناپدید شدن اسب بزرگ مسابقه که پیشانی سپید نام دارد و قتل مربی اسب، جان استراکر را بررسی کنند. هولمز و واتسون به کینگز پایلند می رسند که محلی است که پیشانی سپید از آنجا گم شده است. کتابفروش فیتزروی سیمپسون به دارتمور ( و به طور خاص به کینگز پایلند ) آمده بود تا اطلاعاتی در مورد پیشانی سپید و همتای ثابتش بایارد جمع آوری کند. او شبی که پیشانی سپید ناپدید شده بود به خدمتکار استراکر و پسر اصطبل دار نزدیک شده بود و به همین دلیل به جرم قتل دستگیر شده است. با این حال به نظر هولمز، تعدادی واقعیت وجود دارد که نشان می دهد سیمپسون قاتل نیست و قضیه چیز دیگری است. به عنوان مثال عجیب به نظر می رسد که او اسب را به سمت حیاط هدایت می کند تا او را مجروح یا بکشد در حالی که می تواند درست در اصطبل آن کار را انجام دهد. او نمی توانست حیوان را دزدیده باشد. چنین نژاد اصیل معروف چه فایده ای برای او دارد؟ چرا در جستجوی محلی پیشانی سپید پیدا نشده است؟ سیمپسون با او چه کرده است؟
شرلوک هلمز به زودی پیشانی سپید را به معنای واقعی کلمه ردیابی می کند: رد پاهای او ( همراه با یک مرد ) به وضوح در خاک قابل مشاهده است، هر چند به صورت متناوب. هولمز همچنین استدلال می کند که چرا پلیس با وجود نگاه درست به اسب نتوانسته اسب را پیدا کند. هولمز امنیت پیشانی سپید را تضمین می کند و ذهن او را به جنبه های دیگر پرونده معطوف می کند.
جان استراکر مربی پیشانی سپید، در اثر ضربه به جمجمه کشته شده است، تصور می شود که سیمپسون با «وکیل پنانگ» با یک عصای چوبی به سر او ضربه زده و او را به قتل رسانده است. کراوات سیمپسون نیز در دست استراکر یافت می شود و یک کت به یک درخت که در آن نزدیکی بود آویزان شده بود. یک چاقو نازک جراحی در محل جنایت یافت می شود - یک چاقو با ظاهر بسیار ظریف و دارای تیغه کوچک. دکتر واتسون، از تجربیات پزشکی خود، آن را به عنوان یک چاقوی آب مروارید که برای ظریف ترین عمل جراحی استفاده می شود و برای این منظور مفید است، شناسایی می کند، اما این چاقو به عنوان سلاح نامناسب است. علاوه بر این، به نظر می رسد که ران پای استراکر با همان چاقو کی صده دیده است. [ ۳]
wiki: ماجرای پیشانی سپید