«ماجرای بلک پیتر» ( به انگلیسی: The Adventure of Black Peter ) ، یکی از داستان های شرلوک هولمز اثر آرتور کانن دویل است. این داستان در مجموعه بازگشت شرلوک هولمز است. این داستان در اصل در کولیرز ( ایالات متحده ) در فوریه ۱۹۰۴ و در مارس ۱۹۰۴ میلادی در مجله استرند ( بریتانیا ) چاپ شد. [ ۱]
فارست رو در ویلد، صحنه قتل با یک نیزه می باشد و یک کاراگاه پلیس جوان به نام «استنلی هاپکینز»[ پ] از هولمز که او را تقدیر نیز می کند، کمک می خواهد. نظر هولمز این بود که این بود که برای اینکه مردی را با نیزه زده و او را به دیوار پشتش فروکند قدرت و توانایی بسیاری مورد نیاز است.
پیتر کری، قربانی ۵۰ ساله استاد سابق «تک شاخ دریایی» داندی که با همسر و دخترش زندگی می کرد سابقه خشونت داشت و در خانه خانوادگی خود نمی خوابید و در یک کلبه کوچک که خودش ساخته بود و با خانه فاصله داشت زندگی می کرد. طراحی داخلی خانه را طوری دکور زده بود که شبیه به کابین ناخدا در کشتی به نظر برسد. این مکان جایی بود که او در حالی که نیزه خورده بود پیدا شد. هاپکینز نتوانسته بود هیچ شواهد فیزیکی یا رد پایی پیدا کند و یک کیسه کوچک تنباکو که از پوست فوک ساخته شده بود و حروف «پی. سی. »[ ت] روی آن بود در صحنه پیدا شد که پر از تنباکوی قوی کشتی بود. این مسئله غیرمعمول بود زیرا «پیتر کری»[ ث] یا همان طور که مردم او را صدا می زدند «بلک پیتر»[ ج] به ندرت سیگار می کشید. حقیقتاً هاپکینز هیچ پیپی پیدا نکرد. کری در حالی که کامل لباس پوشیده بود پیدا شد. چیزی که به فکر خطور می کرد این بود که او منتظر یک ملاقات کننده بوده و آنجا مقداری عرق نیشکر به همراه دو لیوان کثیف بود. آنجا برندی و ویسکی نیز بود اما هر دو دست نخورده بودند. همچنین آنجا یک چاقو در غلافش در پای آقای کری بود. خانم کری تشخیص داد که آن چاقو متعلق به همسرش بوده. یک دفتر یادداشت کوچک نیز در صحنه پیدا شد که حروف مخفف «جی. اچ. ان. »[ چ] و سال ۱۸۸۳ روی آن بود. در صفحه دوم حروف مخفف «سی. پی. آر. »[ ح] نوشته شده بود که هولمز فکر می کند این حروف، حروف ابتدایی «راه آهن آرام کانادا»[ خ] می باشد. اولین حروف مخفف احتمالاً مربوط به یک دلال سهام است زیرا دفترچه یادداشت پر از چیزهایی است که به نظر اطلاعات تبادلات سهام می باشد.
هولمز تصمیم می گیرد که هاپکینز را به سمت فورست همراهی کند و وقتی به آنجا می رسند هاپکینز مشاهده می کند که کسی تلاش به ورود به کابین کری کرده، اما ناموفق بوده است. بعد از بررسی داخل کابین، هرچند که دزد وارد کابین نشده، هولمز از روی نبود خاک در قفسه استنباط می کند که چیزی از قفسه برداشته شده است. شی دزدیده شده یک کتاب یا احتمالاً یک جعبه بوده است. هولمز معتقد است که دزد دوباره تلاش خواهد کرد و این بار یک شی کاربردی تر برای انجام این کار به همراه خواهد آورد؛ بنابراین آن شب هولمز، دکتر واتسون و هاپکینز، همگی آنجا خوابیده و منتظر دزد می شوند و ناامید هم نمی شوند. دزد بازمی گردد، وارد کابین می شود و به سمت یکی از قفسه های کتاب قدیمی می رود و زمانی که می فهمد که اطلاعاتی که می خواهد از میان کتاب پاره شده و گم شده ناسزا می گوید. همین که او کابین را ترک کرد، هاپکینز حرکت کرده و او را دستگیر می کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففارست رو در ویلد، صحنه قتل با یک نیزه می باشد و یک کاراگاه پلیس جوان به نام «استنلی هاپکینز»[ پ] از هولمز که او را تقدیر نیز می کند، کمک می خواهد. نظر هولمز این بود که این بود که برای اینکه مردی را با نیزه زده و او را به دیوار پشتش فروکند قدرت و توانایی بسیاری مورد نیاز است.
پیتر کری، قربانی ۵۰ ساله استاد سابق «تک شاخ دریایی» داندی که با همسر و دخترش زندگی می کرد سابقه خشونت داشت و در خانه خانوادگی خود نمی خوابید و در یک کلبه کوچک که خودش ساخته بود و با خانه فاصله داشت زندگی می کرد. طراحی داخلی خانه را طوری دکور زده بود که شبیه به کابین ناخدا در کشتی به نظر برسد. این مکان جایی بود که او در حالی که نیزه خورده بود پیدا شد. هاپکینز نتوانسته بود هیچ شواهد فیزیکی یا رد پایی پیدا کند و یک کیسه کوچک تنباکو که از پوست فوک ساخته شده بود و حروف «پی. سی. »[ ت] روی آن بود در صحنه پیدا شد که پر از تنباکوی قوی کشتی بود. این مسئله غیرمعمول بود زیرا «پیتر کری»[ ث] یا همان طور که مردم او را صدا می زدند «بلک پیتر»[ ج] به ندرت سیگار می کشید. حقیقتاً هاپکینز هیچ پیپی پیدا نکرد. کری در حالی که کامل لباس پوشیده بود پیدا شد. چیزی که به فکر خطور می کرد این بود که او منتظر یک ملاقات کننده بوده و آنجا مقداری عرق نیشکر به همراه دو لیوان کثیف بود. آنجا برندی و ویسکی نیز بود اما هر دو دست نخورده بودند. همچنین آنجا یک چاقو در غلافش در پای آقای کری بود. خانم کری تشخیص داد که آن چاقو متعلق به همسرش بوده. یک دفتر یادداشت کوچک نیز در صحنه پیدا شد که حروف مخفف «جی. اچ. ان. »[ چ] و سال ۱۸۸۳ روی آن بود. در صفحه دوم حروف مخفف «سی. پی. آر. »[ ح] نوشته شده بود که هولمز فکر می کند این حروف، حروف ابتدایی «راه آهن آرام کانادا»[ خ] می باشد. اولین حروف مخفف احتمالاً مربوط به یک دلال سهام است زیرا دفترچه یادداشت پر از چیزهایی است که به نظر اطلاعات تبادلات سهام می باشد.
هولمز تصمیم می گیرد که هاپکینز را به سمت فورست همراهی کند و وقتی به آنجا می رسند هاپکینز مشاهده می کند که کسی تلاش به ورود به کابین کری کرده، اما ناموفق بوده است. بعد از بررسی داخل کابین، هرچند که دزد وارد کابین نشده، هولمز از روی نبود خاک در قفسه استنباط می کند که چیزی از قفسه برداشته شده است. شی دزدیده شده یک کتاب یا احتمالاً یک جعبه بوده است. هولمز معتقد است که دزد دوباره تلاش خواهد کرد و این بار یک شی کاربردی تر برای انجام این کار به همراه خواهد آورد؛ بنابراین آن شب هولمز، دکتر واتسون و هاپکینز، همگی آنجا خوابیده و منتظر دزد می شوند و ناامید هم نمی شوند. دزد بازمی گردد، وارد کابین می شود و به سمت یکی از قفسه های کتاب قدیمی می رود و زمانی که می فهمد که اطلاعاتی که می خواهد از میان کتاب پاره شده و گم شده ناسزا می گوید. همین که او کابین را ترک کرد، هاپکینز حرکت کرده و او را دستگیر می کند.
wiki: ماجرای بلک پیتر