ماجراجو
/mAjarAju/
مترادف ماجراجو: آشوب طلب، بلواطلب، بلوایی، شربه پاکن، شرطلب، غوغاطلب، فتنه جو ، حادثه جو، واقعه طلب
متضاد ماجراجو: صلح جو، سلیم
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
ماجراجو (رمان). ماجراجو ( انگلیسی: Adventure ) کتابی نوشته جک لندن است که در ۱۹۱۱ چاپ شده است.
این کتاب توسط انتشارات مک میلن در ۴۰۵ صفحه در کشور ایالات متحده آمریکا چاپ شده است.
این کتاب توسط انتشارات مک میلن در ۴۰۵ صفحه در کشور ایالات متحده آمریکا چاپ شده است.
wiki: ماجراجو (رمان)
ماجراجو (فیلم). ماجراجو ( به انگلیسی: The Adventurer ) فیلمی کوتاه و صامت، به کارگردانی چارلی چاپلین با بازی چارلی چاپلین، ادنا پرواینس و اریک کمبل محصول سال ۱۹۱۷ است.
• ماجراجو در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها ( IMDb )
• فیلم ها به زبان انگلیسی
• فیلم ها به کارگردانی چارلی چاپلین
• فیلم های ۱۹۱۷ ( میلادی )
• فیلم های ایالات متحده آمریکا
• فیلم های سیاه وسفید آمریکایی
• فیلم های سیاه وسفید
• فیلم های صامت کوتاه آمریکایی
• فیلم های صامت
• فیلم های کمدی ۱۹۱۷ ( میلادی )
• فیلم های کمدی آمریکایی
• فیلم های کمدی دهه ۱۹۱۰ ( میلادی )
• فیلم های کمدی صامت آمریکایی
• فیلم های کمدی
• فیلم های کوتاه ۱۹۱۷ ( میلادی )
• فیلم های کوتاه کمدی
• فیلم های آمریکایی دهه ۱۹۱۰ ( میلادی )
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات فیلم دارای پارامترهای نامعلوم استفاده می کنند
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات فیلم با پارامترهای خالی استفاده می کنند
• مقاله های دارای واژگان به زبان انگلیسی
• شناسه آی ام دی بی یکسان با ویکی داده
• مقاله های دارای ویدئو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف• ماجراجو در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها ( IMDb )
• فیلم ها به زبان انگلیسی
• فیلم ها به کارگردانی چارلی چاپلین
• فیلم های ۱۹۱۷ ( میلادی )
• فیلم های ایالات متحده آمریکا
• فیلم های سیاه وسفید آمریکایی
• فیلم های سیاه وسفید
• فیلم های صامت کوتاه آمریکایی
• فیلم های صامت
• فیلم های کمدی ۱۹۱۷ ( میلادی )
• فیلم های کمدی آمریکایی
• فیلم های کمدی دهه ۱۹۱۰ ( میلادی )
• فیلم های کمدی صامت آمریکایی
• فیلم های کمدی
• فیلم های کوتاه ۱۹۱۷ ( میلادی )
• فیلم های کوتاه کمدی
• فیلم های آمریکایی دهه ۱۹۱۰ ( میلادی )
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات فیلم دارای پارامترهای نامعلوم استفاده می کنند
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات فیلم با پارامترهای خالی استفاده می کنند
• مقاله های دارای واژگان به زبان انگلیسی
• شناسه آی ام دی بی یکسان با ویکی داده
• مقاله های دارای ویدئو
wiki: ماجراجو (فیلم)
مترادف ها
ماجراجو، جسور، حادثه جو
ماجراجو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_venture به معنای انجام دادنِ کاری مخاطره آمیز یا رفتن به جایی خطرناک؛ گفتنِ سخنی که احتمالِ نقد و سرزنش دارد؛ و جُزین
ا↙️
#بتاردن ( batārdan ) 👈 ب ( پیشوندِ فعل، به معنای جدا — �بسنجید با بشکلیدن ) تار ( ستاکِ برساخته از ریشه ی اوستاییِ dharšita به معنای شجاع، نترس ) - - دن ( نشانه ی مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
▪️مثال:
۱ - وقتی به جنگل رسیدیم حس کردیم که به جایی ناشناخته بَتارده ایم ( ریسک کرده و پا گذاشته ایم. )
۲ - آن ها برای بازارِ فرآورده های الکترونیکی می بَتارند ( ریسک می کنند، خطر می کنند، ) زیرا به دنبالِ موفقیت هستند.
۳ - شرکت سرانجام آن سوی آب ها را نیز بَتارد ( خطر کرد و فعالیتِ خود را به آن سوی آب ها گسترش داد. )
🔺 توجه:
🔹 #venture ریسک، مخاطره
🔹 #بتار ( بَتار )
▪️مثال:
۱ - آیا شما برنامه دارید تا در این بَتار ( کارِ مخاطره آمیز ) سرمایه گذاری کنید؟!
۲ - آن طرح یک بَتارِ ( ریسکِ ) مشترک برای هر دو آموزشگاه بود.
🔸 #venturing
🔸 #بتارش ( بَتارِش )
▪️مثال:
بی بَتارِش ( بی ریسک کردن ) نمی توان به کامیابی های چشمگیر در زندگی رسید. موفقیت آن سوی بَتارِش ( مخاطره ) است.
🔹 #venturer اسم
🔹 #بتارنده
یا: #بتارگر ( بَتارگر )
▪️مثال:
مردانی که او می پسندید مردانِ راه بودند و بَتارندگانِ تجارت ( مخاطره کنندگان در بازرگانی. )
🔸 #venturous صفت
🔸 #بتارا ( بَتارا )
یا: #بتارنده
▪️مثال:
هفت مردِ جوانِ بَتارا ( ریسک کننده، خطرپذیر ) و جنگجو اجیر کردند تا از دهکده شان پاسداری کنند.
🔹 #venturousness ریسک کنندگی
🔹 #بتارایی
یا: #بتارندگی
▪️مثال:
اعتمادبه نفس آدمی را بَتارنده می سازد، و بَتارندگی او را در جاده ی پرفرازونشیبِ بَتارها ( ریسک ها ) می اندازد.
🔸 #venturesome
🔸 #بتارنده
یا: #بتارجو ( بَتارجو )
یا: #بتارپذیر
▪️مثال:
او امسال بَتارجوتَر ( مخاطره جوتر ) از سالِ گذشته بود و طرح های جدیدِ بیشتری به بازار عرضه کرد.
🔹 #venturesomeness
🔹 #بتارپذیری
یا: #بتارجویی
▪️مثال:
بَتارپذیریِ ( ریسک پذیری، استقبال ازخطرِ ) جیمز جویس و فرانتس کافکا در نوشتن بسیار بیشتر از نویسندگانِ واقع گرای هم روزگارشان بود.
🔸 #venturesomely
🔸 #بتارجویانه
یا: #بتارپذیرانه
▪️مثال:
پس از یک سال بیماری، در فیلمِ جدیدش همچنان بَتارجویانه ( مخاطره جویانه ) و بی پروایانه بازی کرد.
🔹 #to_adventure خطر کردن بی برنامه ی قبلی، به مخاطره انداختن
🔹 #ابتاردن ( اَبتاردن ) —� اَ ( پیشوندِ فعل ) بَتاردن
🔺 نکته:
حرکتِ - - َ - از واتِ "ب" به واتِ "ا" منتقل شده است. ( بسنجید با سِگالیدن و اِسگالیدن. )
▪️مثال:
۱ - من با خودخواهی و سبک سری جانِ مردم را اَبتاردم ( به خطر انداختم. )
۲ - با نوشیدنِ نخستین جامِ می به نوشیدن تا مستی می اَبتاری ( خطر می کنی. )
🔸 #adventure ماجرای مخاطره آمیز
🔸 #ابتار ( اَبتار )
▪️مثال:
۱ - او اَبتارهای ( ماجراهای ) زیبا و شگفت انگیزی در کویرِ مرکزیِ ایران داشت.
۲ - فرزاد هرگز با ما نمی آمد — او از اَبتار ( ماجرا، ماجراجویی ) خوشش نمی آمد.
🔹 #adventuring ماجراجویی
🔹 #ابتارش ( آبتارش )
▪️مثال:
اَبتارش های ( ماجراجویی های ) امنیتی سرانجام کار دستش داد و توسطِ گشتاپو کشته شد.
🔸 #adventurer ماجراجو
🔸 #ابتارگر
یا: #ابتارنده
▪️مثال:
این بهانه ای بود که هر اَبتارنده ی ( ماجراجوی ) تجاری ای داشت و با آن از دادنِ مالیاتِ بیشتر طفره می رفت.
🔹 #adventurous
🔹 #ابتارا
یا: #ابتارین
▪️مثال:
می خواستم در شغلم آدمی اَبتارا ( خطرپذیر ) به حساب بیایم، ولی چنین توانی در خود نمی یافتم.
🔸 #adventurously
🔸 #ابتارانه
▪️مثال:
باید کمی اَبتارانه ( خطرپذیرانه ) در زندگی خورد و نوشید تا تنِ آدمی زیاد هم بهداشتی بار نیاید.
🔹 #adventurousness خطرپذیرندگی
🔹 #ابتارینگی
یا: #ابتارایی
🔸 #adventurism
🔸 #ابتارگری
▪️مثال:
اَبتارگری های ( ماجراجویی های ) آمریکا در جهان می تواند زمین را به سوی جنگ های هسته ای سوق دهد.
🔹 #adventurist
🔹 #ابتارگر
یا: #ابتارگرانه
▪️مثال:
یک ابتارگرِ ( ماجراجوی ) بی مغز می تواند جان بسیاری از آدمیان را به خطر اندازد.
🔸 #adventuristic
🔸 #ابتارگرانه
🔹 #adventuresome
🔹 #ابتارجو
▪️مثال:
او را دلیر و اَبتارجو ( ماجراجو ) یافتم و تشویقش کردم که به نیروی زمینی بپیوندد.
🔸 #misadventure کنشِ متهورانه با نتیجه ی بد، بدشانسی
🔸 #بدابتار
🔹 #unadventurous
🔹 #ابتارگریز
یا: #بی ابتار
▪️مثال:
۱ - آن ها یک رقصِ ساده و بی ابتار ( بی خطر ) را به رقص های اَبتارای ( مخاطره آمیزِ ) امروزی ترجیح می دادند.
۲ - آدمی بود اَبتارگریز ( مخاطره گریز ) و آرام که آزارش به مورچه نمی رسید.
🔺 هم ریشه ها را در فرسته ی بعد ببینید.
ا👇👇👇
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگان عمومی و تخصصی
نوواژه برای جایگزینیِ #to_venture به معنای انجام دادنِ کاری مخاطره آمیز یا رفتن به جایی خطرناک؛ گفتنِ سخنی که احتمالِ نقد و سرزنش دارد؛ و جُزین
ا↙️
#بتاردن ( batārdan ) 👈 ب ( پیشوندِ فعل، به معنای جدا — �بسنجید با بشکلیدن ) تار ( ستاکِ برساخته از ریشه ی اوستاییِ dharšita به معنای شجاع، نترس ) - - دن ( نشانه ی مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
▪️مثال:
۱ - وقتی به جنگل رسیدیم حس کردیم که به جایی ناشناخته بَتارده ایم ( ریسک کرده و پا گذاشته ایم. )
۲ - آن ها برای بازارِ فرآورده های الکترونیکی می بَتارند ( ریسک می کنند، خطر می کنند، ) زیرا به دنبالِ موفقیت هستند.
۳ - شرکت سرانجام آن سوی آب ها را نیز بَتارد ( خطر کرد و فعالیتِ خود را به آن سوی آب ها گسترش داد. )
🔺 توجه:
🔹 #venture ریسک، مخاطره
🔹 #بتار ( بَتار )
▪️مثال:
۱ - آیا شما برنامه دارید تا در این بَتار ( کارِ مخاطره آمیز ) سرمایه گذاری کنید؟!
۲ - آن طرح یک بَتارِ ( ریسکِ ) مشترک برای هر دو آموزشگاه بود.
🔸 #بتارش ( بَتارِش )
▪️مثال:
بی بَتارِش ( بی ریسک کردن ) نمی توان به کامیابی های چشمگیر در زندگی رسید. موفقیت آن سوی بَتارِش ( مخاطره ) است.
🔹 #venturer اسم
🔹 #بتارنده
یا: #بتارگر ( بَتارگر )
▪️مثال:
مردانی که او می پسندید مردانِ راه بودند و بَتارندگانِ تجارت ( مخاطره کنندگان در بازرگانی. )
🔸 #venturous صفت
🔸 #بتارا ( بَتارا )
یا: #بتارنده
▪️مثال:
هفت مردِ جوانِ بَتارا ( ریسک کننده، خطرپذیر ) و جنگجو اجیر کردند تا از دهکده شان پاسداری کنند.
🔹 #venturousness ریسک کنندگی
🔹 #بتارایی
یا: #بتارندگی
▪️مثال:
اعتمادبه نفس آدمی را بَتارنده می سازد، و بَتارندگی او را در جاده ی پرفرازونشیبِ بَتارها ( ریسک ها ) می اندازد.
🔸 #بتارنده
یا: #بتارجو ( بَتارجو )
یا: #بتارپذیر
▪️مثال:
او امسال بَتارجوتَر ( مخاطره جوتر ) از سالِ گذشته بود و طرح های جدیدِ بیشتری به بازار عرضه کرد.
🔹 #بتارپذیری
یا: #بتارجویی
▪️مثال:
بَتارپذیریِ ( ریسک پذیری، استقبال ازخطرِ ) جیمز جویس و فرانتس کافکا در نوشتن بسیار بیشتر از نویسندگانِ واقع گرای هم روزگارشان بود.
🔸 #بتارجویانه
یا: #بتارپذیرانه
▪️مثال:
پس از یک سال بیماری، در فیلمِ جدیدش همچنان بَتارجویانه ( مخاطره جویانه ) و بی پروایانه بازی کرد.
🔹 #to_adventure خطر کردن بی برنامه ی قبلی، به مخاطره انداختن
🔹 #ابتاردن ( اَبتاردن ) —� اَ ( پیشوندِ فعل ) بَتاردن
🔺 نکته:
حرکتِ - - َ - از واتِ "ب" به واتِ "ا" منتقل شده است. ( بسنجید با سِگالیدن و اِسگالیدن. )
▪️مثال:
۱ - من با خودخواهی و سبک سری جانِ مردم را اَبتاردم ( به خطر انداختم. )
۲ - با نوشیدنِ نخستین جامِ می به نوشیدن تا مستی می اَبتاری ( خطر می کنی. )
🔸 #adventure ماجرای مخاطره آمیز
🔸 #ابتار ( اَبتار )
▪️مثال:
۱ - او اَبتارهای ( ماجراهای ) زیبا و شگفت انگیزی در کویرِ مرکزیِ ایران داشت.
۲ - فرزاد هرگز با ما نمی آمد — او از اَبتار ( ماجرا، ماجراجویی ) خوشش نمی آمد.
🔹 #adventuring ماجراجویی
🔹 #ابتارش ( آبتارش )
▪️مثال:
اَبتارش های ( ماجراجویی های ) امنیتی سرانجام کار دستش داد و توسطِ گشتاپو کشته شد.
🔸 #adventurer ماجراجو
🔸 #ابتارگر
یا: #ابتارنده
▪️مثال:
این بهانه ای بود که هر اَبتارنده ی ( ماجراجوی ) تجاری ای داشت و با آن از دادنِ مالیاتِ بیشتر طفره می رفت.
🔹 #ابتارا
یا: #ابتارین
▪️مثال:
می خواستم در شغلم آدمی اَبتارا ( خطرپذیر ) به حساب بیایم، ولی چنین توانی در خود نمی یافتم.
🔸 #ابتارانه
▪️مثال:
باید کمی اَبتارانه ( خطرپذیرانه ) در زندگی خورد و نوشید تا تنِ آدمی زیاد هم بهداشتی بار نیاید.
🔹 #adventurousness خطرپذیرندگی
🔹 #ابتارینگی
یا: #ابتارایی
🔸 #ابتارگری
▪️مثال:
اَبتارگری های ( ماجراجویی های ) آمریکا در جهان می تواند زمین را به سوی جنگ های هسته ای سوق دهد.
🔹 #ابتارگر
یا: #ابتارگرانه
▪️مثال:
یک ابتارگرِ ( ماجراجوی ) بی مغز می تواند جان بسیاری از آدمیان را به خطر اندازد.
🔸 #ابتارگرانه
🔹 #ابتارجو
▪️مثال:
او را دلیر و اَبتارجو ( ماجراجو ) یافتم و تشویقش کردم که به نیروی زمینی بپیوندد.
🔸 #misadventure کنشِ متهورانه با نتیجه ی بد، بدشانسی
🔸 #بدابتار
🔹 #ابتارگریز
یا: #بی ابتار
▪️مثال:
۱ - آن ها یک رقصِ ساده و بی ابتار ( بی خطر ) را به رقص های اَبتارای ( مخاطره آمیزِ ) امروزی ترجیح می دادند.
۲ - آدمی بود اَبتارگریز ( مخاطره گریز ) و آرام که آزارش به مورچه نمی رسید.
🔺 هم ریشه ها را در فرسته ی بعد ببینید.
ا👇👇👇
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگان عمومی و تخصصی
هنگامه جو
برابر پارسی واژه نیمه تازی ماجراجو واژگان کنجکاو و پی جو میباشد
کنجکاو
دنبال کننده