ماج و موج. [ ج ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) بر وزن قاج و قوج ، بمعنی بوس و لوس باشد یعنی بوسیدن و لیسیدن چنانکه گربه کند بچه خود را. ( برهان ). بوس و لوس مانند گربه که بچه خود را هم می بوسد و هم می لیسد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماچ و موچ شود.
فرهنگ فارسی
بوسیدن و لیسیدن ( چنانکه گربه کند بچ. خود را ) بوس ولوس .