مات کردن
مترادف مات کردن: به تعجب واداشتن، شگفت زده کردن، مبهوت کردن، بهت زده کردن، حیران کردن، حیرت زده کردن، متحیر کردن، سرگردان کردن، عاجز کردن، درمانده کردن، در تنگنا قرار دادن حریف، از حرکت بازداشتن مهره شاه حریف درشطرنج ، شهمات
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
سرگشته و حیران کردن و مشوش نمودن
فرهنگ معین
مترادف ها
گیج کردن، پریشان کردن، سراسیمه کردن، مات کردن
مات کردن، خیره کردن، مبهوت کردن، متعجب ساختن، متحیر ساختن، سردرگم کردن
گیج کردن، متحیر کردن، مات کردن، خیره کردن، مبهوت کردن، متعجب ساختن، سرگشته کردن
مات کردن، شهمات کردن، شکست دادن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مات کردن به معنی صاف کردنه
مات: واژه ی مات در شترنج با واژه های میّت و موت به معنی مردن همریشه می باشد. در اصل مات شدن در بازی شترنج به معنی مردن است.
تیره کردن
مات کردن به معنای صاف کردن