فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی نور] مابعدالطبیعه کتابی است از ارسطو که مجموعه ای است از درس هایی که در دوره های گوناگون ارائه شده است. عنوان این اثر، از محل قرار گرفتن آن در آثار ارسطویی (بعد از طبیعیات) اخذ شده است.
کتاب توسط محمدحسن لطفی تبریزی به فارسی ترجمه شده است.
مابعدالطبیعه یا متافیزیک، تاج فلسفه ارسطوست اما از سوی دیگر، دشوارترین بخش فلسفه او نیز است.
پژوهش درباره متافیزیک ارسطو از دو هزار سال پیش آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد و شاید هرگز پایان نیابد، زیرا اختلاف برداشت ها و تفسیرها درباره این مجموعه از نوشته های ارسطو نه چندان است که بتوان میان آن ها گونه ای توافق و آشتی برقرار کرد. امام باید گفت که ارسطو خود مسبب این گونه برداشت های متضاد و ظاهراً آشتی ناپذیر بوده است.
پیش از هرچیز باید یادآوری شود که عنوان متافیزیک از خود ارسطو نیست. ارسطو در آثار دیگرش، به مطالبی که موضوع های عمده این نوشته ها را تشکیل می دهد، عنوان «فلسفه نخستین» داده است.
کتاب با یادداشتی از مترجم آغاز و مطالب در چهارده کتاب، گردآوری شده است.
کتاب توسط محمدحسن لطفی تبریزی به فارسی ترجمه شده است.
مابعدالطبیعه یا متافیزیک، تاج فلسفه ارسطوست اما از سوی دیگر، دشوارترین بخش فلسفه او نیز است.
پژوهش درباره متافیزیک ارسطو از دو هزار سال پیش آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد و شاید هرگز پایان نیابد، زیرا اختلاف برداشت ها و تفسیرها درباره این مجموعه از نوشته های ارسطو نه چندان است که بتوان میان آن ها گونه ای توافق و آشتی برقرار کرد. امام باید گفت که ارسطو خود مسبب این گونه برداشت های متضاد و ظاهراً آشتی ناپذیر بوده است.
پیش از هرچیز باید یادآوری شود که عنوان متافیزیک از خود ارسطو نیست. ارسطو در آثار دیگرش، به مطالبی که موضوع های عمده این نوشته ها را تشکیل می دهد، عنوان «فلسفه نخستین» داده است.
کتاب با یادداشتی از مترجم آغاز و مطالب در چهارده کتاب، گردآوری شده است.
wikinoor: مابعدالطبیعه
دانشنامه آزاد فارسی
مابَعدالطّبیعه (کتاب)(Meta ta Physika)
(یا: متافیزیک) مجموعۀ رسالاتی فلسفی، از ارسطو، به یونانی. این اثر شامل چهارده رساله است که تقریباً تشکیل دهندۀ دانش ارسطویی در زمینۀ فلسفۀ اولی است. بعضی از رسالات مابعدالطبیعه را برخی شاگردان ارسطو و به کمک دیگر آثار او گردآوری، تنظیم و تحریر کرده اند. ترتیب آوردن یا نوشتن رساله ها در این اثر نظمی ندارد، مثلاً کتاب یکم در این اثر رسالۀ اول نیست. در رسالۀ اول، ارسطو به تعریف درجات مختلف شناخت پرداخته است. رسالۀ دوم که آن را یادداشت های پاسیکلس رودسی از درس های ارسطو دانسته اند، بررسی امکان دستیابی به حقیقت علت های نخستین از طریق شناخت فلسفی است. رسالۀ سوم به مسائل مختلفی اختصاص دارد که فیلسوفان بایستی قبلاً بررسی کنند. در رسالۀ چهارم، ارسطو متعلق حقیقی شناخت فلسفی را نه تنها موجود بماهو موجود، بلکه علوم متعارفۀ اثبات ناپذیر می داند که مبنای هر روند استدلالی است و همه به اصل عدم تناقض بازمی گرد. ارسطو در رسالۀ پنجم رشته ای از تعاریف دربارۀ مسئلۀ موجود به دست داده است؛ مبدأ یا اصل، علت، موجود، عین، غیر، و جز آن ها. رسالۀ ششم دربارۀ مسئلۀ مابعدالطبیعی به معنی اخص کلمه است. رساله های هفتم و هشتم در بررسی مفهوم جوهر است که ارسطو آن را جدا از مقولات دیگر و به عنوان اصل صورت بخش و علت همۀ مقولات و شرط خاص ترکیب آن ها می داند. رسالۀ نهم در تعریف مفهوم قوه است که از آن مفهوم فعلیت، یعنی انرژی، ناشی می شود. رسالۀ دهم دربارۀ واحد و کثیر است که انواع مختلف تقابل به آن ها بازمی گردد. رسالۀ یازدهم تکرار اجمالی رساله های پیشین است و رسالۀ دوازدهم بحث دربارۀ مسئلۀ اصلیِ محرک اول است. ارسطو در رساله های سیزدهم و چهاردهم به بحث دربارۀ مُثُل و اعداد پرداخته است. مابعدالطبیعۀ ارسطو تأثیری شگرف در اندیشه های فلسفیِ پس از خود داشته است. اگرچه قدرت دیالکتیکی و اقناعی آن مانند سبک و ساختارش یکسان نیست، یک وحدت درونی اساسی در آن به چشم می خورد که هدفش غلبه بر تعالی خاص مکتب افلاطونی است. درباره اصطلاح مابعدالطبیعه در فلسفه ← متافیزیک
(یا: متافیزیک) مجموعۀ رسالاتی فلسفی، از ارسطو، به یونانی. این اثر شامل چهارده رساله است که تقریباً تشکیل دهندۀ دانش ارسطویی در زمینۀ فلسفۀ اولی است. بعضی از رسالات مابعدالطبیعه را برخی شاگردان ارسطو و به کمک دیگر آثار او گردآوری، تنظیم و تحریر کرده اند. ترتیب آوردن یا نوشتن رساله ها در این اثر نظمی ندارد، مثلاً کتاب یکم در این اثر رسالۀ اول نیست. در رسالۀ اول، ارسطو به تعریف درجات مختلف شناخت پرداخته است. رسالۀ دوم که آن را یادداشت های پاسیکلس رودسی از درس های ارسطو دانسته اند، بررسی امکان دستیابی به حقیقت علت های نخستین از طریق شناخت فلسفی است. رسالۀ سوم به مسائل مختلفی اختصاص دارد که فیلسوفان بایستی قبلاً بررسی کنند. در رسالۀ چهارم، ارسطو متعلق حقیقی شناخت فلسفی را نه تنها موجود بماهو موجود، بلکه علوم متعارفۀ اثبات ناپذیر می داند که مبنای هر روند استدلالی است و همه به اصل عدم تناقض بازمی گرد. ارسطو در رسالۀ پنجم رشته ای از تعاریف دربارۀ مسئلۀ موجود به دست داده است؛ مبدأ یا اصل، علت، موجود، عین، غیر، و جز آن ها. رسالۀ ششم دربارۀ مسئلۀ مابعدالطبیعی به معنی اخص کلمه است. رساله های هفتم و هشتم در بررسی مفهوم جوهر است که ارسطو آن را جدا از مقولات دیگر و به عنوان اصل صورت بخش و علت همۀ مقولات و شرط خاص ترکیب آن ها می داند. رسالۀ نهم در تعریف مفهوم قوه است که از آن مفهوم فعلیت، یعنی انرژی، ناشی می شود. رسالۀ دهم دربارۀ واحد و کثیر است که انواع مختلف تقابل به آن ها بازمی گردد. رسالۀ یازدهم تکرار اجمالی رساله های پیشین است و رسالۀ دوازدهم بحث دربارۀ مسئلۀ اصلیِ محرک اول است. ارسطو در رساله های سیزدهم و چهاردهم به بحث دربارۀ مُثُل و اعداد پرداخته است. مابعدالطبیعۀ ارسطو تأثیری شگرف در اندیشه های فلسفیِ پس از خود داشته است. اگرچه قدرت دیالکتیکی و اقناعی آن مانند سبک و ساختارش یکسان نیست، یک وحدت درونی اساسی در آن به چشم می خورد که هدفش غلبه بر تعالی خاص مکتب افلاطونی است. درباره اصطلاح مابعدالطبیعه در فلسفه ← متافیزیک
wikijoo: مابعدالطبیعه
پیشنهاد کاربران
فرا کالبد از ارسطو.
"مابعدالطبیه از ارسطو".
"مابعدالطبیه از ارسطو".
مابعدالطبیعه: همتای پارسی اینهاست:
زامنیژت zāmnižet ( سغدی: żāme - nižti )
منهیا manahyā ( اوستایی: manahya )
زامنیژت zāmnižet ( سغدی: żāme - nižti )
منهیا manahyā ( اوستایی: manahya )
درود و شادباش دوستان
متاسفانه اشتباه رایجی در مترادفات این لغت شکل گرفته که نظر دوستان هم تاییدیه ای بر اون هست اما بواقع نادرست هستند.
متافیزیک یا مابعدالطبیعه با سوپرنچرال یا ماوراءالطبیعه/فراطبیعی متفاوت است و دوبحث جداگانه اند؛ متافیزیک شاخه ای از فلسفه است و سوپرنچرال بنوعی شبه علم و خرافات بشمار میرود.
... [مشاهده متن کامل]
بعنوان یک مثالِ اساطیری در ساده ترین نمونه تاریخی، مردم باستان رعد و برق را به وجود خدایان آسمان حواله میکردند. . . ( همان ثور یا تور، خدای آذرخش )
به هرتقدیر این اشتباهی رایج هست و بنده قصد تعیین خیر و شر ندارم صرفا اشاره کردم تا مبنای مطالعه ی بیشتر توسط شما قرار بگیرد.
متاسفانه اشتباه رایجی در مترادفات این لغت شکل گرفته که نظر دوستان هم تاییدیه ای بر اون هست اما بواقع نادرست هستند.
متافیزیک یا مابعدالطبیعه با سوپرنچرال یا ماوراءالطبیعه/فراطبیعی متفاوت است و دوبحث جداگانه اند؛ متافیزیک شاخه ای از فلسفه است و سوپرنچرال بنوعی شبه علم و خرافات بشمار میرود.
... [مشاهده متن کامل]
بعنوان یک مثالِ اساطیری در ساده ترین نمونه تاریخی، مردم باستان رعد و برق را به وجود خدایان آسمان حواله میکردند. . . ( همان ثور یا تور، خدای آذرخش )
به هرتقدیر این اشتباهی رایج هست و بنده قصد تعیین خیر و شر ندارم صرفا اشاره کردم تا مبنای مطالعه ی بیشتر توسط شما قرار بگیرد.
متافیزیک
ماورای طبیعت
ماورای طبیعت
مابعد الطبیعه: پساگیتی.
ماقبل الطبیعه: پیشاگیتی.
بوس به همه.
ماقبل الطبیعه: پیشاگیتی.
بوس به همه.
پساهستی، فراهستی
مابعد یا فراطبیعی که همون سوپرنچرال میشه . منظور هرچیزی غیرطبیعی و فرا انسانی باشه . علوم غیب و ناشناخته . مثل خدا ، موجودات خیالی ، اجنه یا هر چیزی که تو دنیا بهش اعتقاد دارن و وجود خارجی یا خیالی داره.
ما بعد الطبیعت
هرچه بعد طبیعت = ماوراء الطبیعت
مانند: بهشت جهنم و . . .
هرچه بعد طبیعت = ماوراء الطبیعت
مانند: بهشت جهنم و . . .
برابر پارسی: فرا سرشت، فراسپهر، فراگیتیانه
متافیزیک
ماوراء الطبیعه، متافیزیک
ماوراالطبیعه متافیزیک هرچیز که وجود خارجی نداشته باشد
مابعد الطبیعه همان علم وجود شناسی ( هستی شناسی ) است
فراسرشتیک
انچه مربوط به ماورائ الطبیعه است
این سه واژه ( ما + بعد + الطبیعه ) عربی است و پارسی آن این است: زامنیژت= zâmnižet ( سغدی: ذامنیژته żâmenižte )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)