مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ<2> فاطر
چون رحمتی را خدا براى مردم بگشاید، بازدارنده اى براى آن نیست، و چون بازدارد، بعد از او فرستنده اى برایش وجود ندارد، و او تواناى شکست ناپذیر و حکیم است.
... [مشاهده متن کامل]
اسم شرط، فعل شرط، جواب شرط :
�ما� اسم شرط است و عمل آن این است که فعل شرط و جواب شرط را مجزوم ( یا محلا مجزوم ) می کند �یَفْتَحِ اللَّهُ� فعل شرط و مضارع را مجزوم کرده است و هرگاه دو ساکن به هم برخورد کردند اولی را باید کسره داد [همزه ی ( الله ) همزه وصل است و ( لام ) اول ( الله ) ساکن است و اگر همزه ی ( الله ) ساقط گردد و التقاء ساکنین می شود] جواب شرط گاهی یک جمله ی اسمیه است که در این صورت حتما پس از "فا" جواب می آید که جمله ( لا مُمْسِکَ لها ) جواب شرط و محلا مجزوم است و در ادامه �وَما� واو عطف و ما اسم شرط و �یُمْسِکْ� فعل شرط که مجزوم است کلمه ی هُو که به الله بر می گردد حذف شده و پس از "فا" جواب شرط ( لَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ ) آمده است که محلا مجزوم است.
چون رحمتی را خدا براى مردم بگشاید، بازدارنده اى براى آن نیست، و چون بازدارد، بعد از او فرستنده اى برایش وجود ندارد، و او تواناى شکست ناپذیر و حکیم است.
... [مشاهده متن کامل]
اسم شرط، فعل شرط، جواب شرط :
�ما� اسم شرط است و عمل آن این است که فعل شرط و جواب شرط را مجزوم ( یا محلا مجزوم ) می کند �یَفْتَحِ اللَّهُ� فعل شرط و مضارع را مجزوم کرده است و هرگاه دو ساکن به هم برخورد کردند اولی را باید کسره داد [همزه ی ( الله ) همزه وصل است و ( لام ) اول ( الله ) ساکن است و اگر همزه ی ( الله ) ساقط گردد و التقاء ساکنین می شود] جواب شرط گاهی یک جمله ی اسمیه است که در این صورت حتما پس از "فا" جواب می آید که جمله ( لا مُمْسِکَ لها ) جواب شرط و محلا مجزوم است و در ادامه �وَما� واو عطف و ما اسم شرط و �یُمْسِکْ� فعل شرط که مجزوم است کلمه ی هُو که به الله بر می گردد حذف شده و پس از "فا" جواب شرط ( لَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ ) آمده است که محلا مجزوم است.