ما اکثر العبر و اقل العتبار

پیشنهاد کاربران

ما افراد انسانی کثیر العبوریم، یعنی دارای راه های عبوری فراوان هستیم و اندکی از این گذرگاه ها معتبرند یا از اعتبار برخوردارند.
مثال : نفس مجرد به معنای من میباشد که از جنسیت مردانه و زنانه برخوردار است و لذا تقسیم آن از طرف حکیم وحیانی و سراینده ی حکمت قرآنی به چهار نوع اماره و لوامه و ملهمه و مطمئنه و اعلام جهاد اکبر یا مبارزه بزرگ با آن یکی از این معبر ها یا راه های طی شده میباشد که فاقد هرگونه اعتبار است.
...
[مشاهده متن کامل]

پیروان آئین ها و ادیان در سطوح رهبری و پیشوائی و مرجعیت تقلید، انسان هائی اند که در طول حیات یا زندگی کوتاه مدت دنیوی خود از این همه عبرت های تاریخی تاکنون و تا آینده های دور دست هیچگونه پندی یا اندرزی نگرفته و یا هیچ درس مفیدی نیاموخته و نمی توانند بیاموزند.
مثال دیگر : الله فقط یک لفظ، یک کلمه، یک واژه، یک اسم و یا یک نام بیش نبوده و نمیباشد که توسط قوای ادراکی فهم و عقل ادیبان، شاعران، حکیمان و عارفان قوم عرب ساکن سرزمین حجاز ساخته شده و بر روی پروردگار یا آفریدگار کائنات نهاده شده، لذا اهداء یا بخشش لقب نور سماوات و الارض و صفت های سبحان و اکبر به این نام از طرف حکیم وحیانی و سراینده ی حکمت قرآنی، یکی دیگر از این معبر ها، گذرگاها یا راه های عبوری و طی شده می باشد که نه تنها فاقد هرگونه اعتبار است بلکه به هر وجهی اصلاح ناپذیر میباشد.
یک موجود زنده ی انسانی مثل من ( منجمله هر فرد انسانی دیگر ) در بارگاه، درگاه و یا در پیشگاه بیکران و بینهایت آفریدگار کائنات ( که هیچ موجود و هیچ چیزی در خارج یا بیرون از آن نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ) به اندازه 10 بتوان 1001 بار ارزشمندتر، ارجحتر، برتر، سبحان تر یا پاک و منزه تر، اکبرتر یا بزرگترترست از الله قوم سرزمین حجاز و اقوام مسلمان، از یهوه ی قوم یهود، از آبَّا به شکل آبابا یعنی بابای آسمانی قوم آرامی و پدر آسمانی ایسای اقوام مسیحی، از Gott و God اقوام آلمانی و انگلیسی زبان، از اهورامزدای زرتشتیان و پارسیان و از هر نام دیگری که توسط اقوام دیگر به زبان های مادریشان بر روی پروردگار یا آفریدگار کائنات نهاده شده اند.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار / جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند عشق و در پیچ و خم زلف تو ای یار! ای پروردگار! یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بی نهایت تو ای آفریدگار کائنات!!؟/.
راه و روش و فکر و خیال و تصور روشن و کامل و بی عیب و نقص تو در حالت کلی و بیکرانی بسی بتوان بسی بار برتر و رفیع ترست از کلیه ی راه ها و روش ها و افکار و خیالات و تصورات جزئی و ناقص، اما مشمول حال تکامل اجزای زنده ی انسانی تو!.

چه بسیارند عبرت ها و چه کم اند عبرت گیرنده ها