مئثب

لغت نامه دهخدا

مئثب. [م ِءْ ث َ ] ( ع اِ ) گلیم خرد که به خود درکشند. ( منتهی الارب ). نوعی از چادر که بر خود پیچند. ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || زمین نرم و هموار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). زمین نرم. ( ناظم الاطباء ). || زمین بلند. ( منتهی الارب ). زمین برآمده و مرتفع. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جویچه. ج ، مآثب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جدول یعنی نهر کوچک. ( از اقرب الموارد ). || شمشیر کوتاه یا سلاحی دیگر که بدان برکسی حمله کنند. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

مئثب. [ م ِءْ ث َ ] ( اِخ ) نام موضعی یا کوهی است که در آن صدقات آن حضرت ( ص ) بوده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس