فرهنگ معین
(مُ ءَ یِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - تایید کننده . ۲ - محکم کننده ، استوار دارنده .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
سلیم
مؤید: نام پسر ست و واژه ای اربی که برابری اش در فارسی پشتوانه ست.
مؤید: نام پسر ست و واژه ای اربی که برابری اش در فارسی پشتوانه ست.
دراصل مؤیدصحیح ترمیباشدومعنادار
امامویدتلفظ کلمه یااسم عوض میشه
من خواستم پسرم رااسمش بذارمؤیدکه ثبت احوال قبول نکرد چون روی حرف واوحمزه میخوره واسمش عوض کردم گذاشتم اسلام مشعل
امامویدتلفظ کلمه یااسم عوض میشه
من خواستم پسرم رااسمش بذارمؤیدکه ثبت احوال قبول نکرد چون روی حرف واوحمزه میخوره واسمش عوض کردم گذاشتم اسلام مشعل
موفق، پیروز، تائید، مستحکم
موفق، پیروز، مستحکم ،
موفق و پیروز بودن
در پناهیزدان
در پناهیزدان
شاهد، گواه
موفق وموید : پیروز وکامیاب ویاری شده.
موید : . نیروداده شده - تایید کننده - محکم کننده ، استوار دارنده - حامی , پشتیبان , نگهدار -
لوس، پردردسر