مؤدب

/mo~addab/

برابر پارسی: فرهیخته، بافرهنگ

فرهنگ معین

(مُ ءَ دِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ادب آموزنده ، ادب آموز، تربیت کننده ، مربی . ج . مؤدبین .
(مُ ءَ دَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) تربیت شده ، ادب آموخته ، باادب .

فرهنگ عمید

۱. ادب آموخته، باادب.
۲. [قدیمی] تربیت شده.
ادب آموزنده، تربیت کننده، معلم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مؤدب (ابهام زدایی). مؤدب ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: معانی•مؤدب، مؤدب به معنای فرد دارای ادب و ادب (به فتح همزه و باء) به معنای شگفت، عجب، دانش، معرفت و روش پسندیده اعلام و اشخاص• ابن اشته عبدالرحمان بن بشیر مودب اصفهانی، از محدّثین اصفهان• ابراهیم بن احمد مودب اصفهانی، ابراهیم بن احمد بن نوح مؤدّب، از راویان حدیث و دانشمندان قرائت و تجوید اصفهان در قرن سوم هجری• ابوالقاسم ابراهیم بن محمد مودب اصفهانی، ابوالقاسم ابراهیم بن محمد مؤدّب اصفهانی، از محدّثین عامه اصفهان
...

پیشنهاد کاربران

التزکیة: تأدیب النفس.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
بدون أدب بودن ؛ بدتراست از بدون دانا بودن است.
أول أدب را یادبگیرید سپس حکمت.
حکمت بدون أدب مصداق این آیة هست:
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
. . .
پس ؛ مؤدّب باش!
be polite!