لیچار. ( اِ ) ریچار که مطلق مربا باشد عموماً و مربائی را که از دوشاب سازند خصوصاً و آنچه از شیر و دوغ و ماست بپزند به هر نحو که باشد. ( برهان ). لیچال : یکی غرم بریان و نان از برش نمکدان لیچار گرد اندرش.
فردوسی.
ترش دیدم جهانی رامن از ترس از آن دوشاب چون لیچار گشتم.
مولوی.
لیچار. ( اِ ) گفتار بیهوده و گاهی مضحک و گاهی هرزه. رجوع به مدخل بعد شود.
فرهنگ فارسی
مربا، سخنان بیهوده ودرهم ونامربوطنیزمیگویند ( اسم ) ۱- مربا( عموما ) . ۲- مربایی که از دوشاب سازند ( خصوصا ) . ۳- آنچه که از شیر ودوغ و ماست پزند : یکی غرم بریان و نان از برش نمکدان لیچار گرد اندرش . ( شا . لغ. ) ۴- سخن ناروا و ناپسند که باشخاص گویند .
فرهنگ معین
(اِ. )۱ - (عا. )سخنان بیهوده وبی معنی . ۲ - مربا. ریچار، ریچال ، لیچال نیز گفته می شود. ،~ بار کسی کردن کنایه از: سخن درشت یا متلک نیش دار به کسی گفتن .
بزرگوار شما وقتی ایراد #هکسره داری، چجور می شه به اطلاعات شما اعتماد کرد؟ ( آخه �باره� ما کرد؟ درستش بارِ ما کرد هست )
لیچار : حرف بد و بی معنی و نسنجیده و گاهی توهین آمیز و ناپسند لیچار بار کسی کردن یعنی حرف های توهین آمیز و مخرب به کسی زدن. مثال : مامان من دیگه خونه عمه اینا نمیرم. چرا مگه چی شده؟؟ نیم ساعت اونجا بودم. خودش و بچه هاش هرچی لیچار بود بار ما کردن. چه فامیلای بدرنخوری داریم ما. دیگه نمیرم خونشون ... [مشاهده متن کامل]
با ریچار دواملایی است - چاروادار، بار کردن! که فرق می کند با لیچال ( ریچال ) : مُربا، مُربایی که از شیره انگور ( دوشاب ) ، شیر، شکر، ماست و . . . درست کنند!