لینکلن ناشناخته

دانشنامه عمومی

لینکلن ناشناخته زندگینامه ای از آبراهام لینکلن است که در سال ۱۹۳۲ توسط دیل کارنگی نوشته شده است. این کتاب توسط دیل کارنگی و همکارانش منتشر شده است و به عنوان جایزه در دوره دیل کارنگی اهدا می شود.
آبراهام لینکن در یکی از فقیرترین و عقب مانده ترین خانواده های آمریکا به دنیا آمد و نیم قرن بعد رئیس جمهور آمریکا شد. نام لینکن با جنگ داخلی و لغو قانون برده داری در آمریکا پیوند خورد و ماندگار شد. در زندگی پر رنج و غم او، گره های ناگشودنی بسیار و ویژگی های انسانی فراوان وجود داشتند. [ ۱]
این کتاب در سال ۱۳۹۹ توسط مجید جواهری زاده ترجمه شد. [ ۲]
یک روز بهاری، دیل کارنگی در هتلی در لندن مشغول خوردن صبحانه بود. او به ستونی در روزنامه مورنینگ پست با عنوان «مردان و خاطرات» برخورد کرد. در آن صبح خاص و چندین صبح بعد، آن ستون به آبراهام لینکلن - جنبه شخصی زندگی حرفه ای او اختصاص داشت. کارنگی با علاقه و تعجب زیاد کسانی را خواند. او همیشه به تاریخ ایالات متحده علاقه مند بود. با تحریک مقاله های مورنینگ پست، کارنگی به کتابخانه موزه بریتانیا رفت و تعدادی از کتاب های لینکلن را خواند. هر چه بیشتر مطالعه می کرد شیفته او می شد. سرانجام تصمیم گرفت خودش کتابی دربارهٔ لینکلن بنویسد.
کارنگی کار را در اروپا آغاز کرد و یک سال در آنجا کار کرد و سپس به مدت دو سال در نیویورک کار کرد. سرانجام او تمام آنچه را که نوشته بود پاره کرد و آن را درون سبد زباله انداخت. او سپس به ایلینوی رفت، تا از لینکلن در همان زمینی که خود لینکلن خواب و زحمت کشیده بود، بنویسد. ماه ها او در میان افرادی زندگی کرد که پدرانشان به لینکلن کمک کرده اند زمین را بررسی کند، نرده درست کند و گراز را به بازار منتقل کند. ماه ها او در میان کتاب های قدیمی، نامه ها، سخنرانی ها، روزنامه های نیمه فراموش شده و سوابق محکم دادگاه غرق می شد و سعی می کرد لینکلن را درک کند.
چک پترزبورگ گذراند. او به آنجا رفت زیرا تنها یک مایل با روستای مرمت شده نیو سالم فاصله دارد، جایی که لینکلن شادترین و شکل گیری ترین سالهای زندگی خود را در آنجا گذرانده است. همان بلوط های سفید که لینکلن زیر آنها درس می خواند، کشتی می گرفت و عشق می ورزید هنوز ایستاده بودند. هر روز صبح کارنگی ماشین تحریر و موتور خود را از پترزبورگ به آنجا می برد و نیمی از فصل کتاب خود را در زیر آن درختان می نوشت. او اغلب در شب های تابستان به تنهایی به جنگل های حاشیه سنگامون می رفت و می فهمید که در چنین شب هایی لینکلن و آن راتلج، اولین عشق او، از همان زمین عبور کرده اند.
عکس لینکلن ناشناخته
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس