لیم

/lim/

معنی انگلیسی:
witty

لغت نامه دهخدا

لیم. ( اِ ) گونه ای از سپستان که در چاه بهار غرس شده است و این نام آنجا بدین درخت دهند . ( گااُبا ).

لیم. [ ل ُی ْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ لائم. ( منتهی الارب ). رجوع به لائم شود.

لیم. ( ع اِ )صلح و آشتی. || مانند. || همتای مرد در قامت و شکل و سرشت و خلقت. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) شوخ و ظریف و بذله گو .
صلح و آشتی ٠ یامانند ٠ یا همتای مرد در قامت و شکل و سرشت و خلقت ٠

فرهنگ معین

(ص . ) شوخ و ظریف و بذله گو.

گویش مازنی

/lim/ چرک - کثافت و جرم دهان که موقع خواب بر روی زبان و دندان و لثه نشیند ۳گل دریا که به تور ماهی گیری چسبد ۴آب خشک شده ی داخل بینی

واژه نامه بختیاریکا

سیاس
لوس
وَندِن وا لیم

دانشنامه عمومی

لیم ( به انگلیسی: Lymm ) یک روستا و محله مدنی در بریتانیا است که در وارینگتون جنوبی واقع شده است. [ ۱] لیم ۱۲٬۳۵۰ نفر جمعیت دارد.
عکس لیمعکس لیم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

لیم = درد شناخته شده یکی از اعضای بدن، ، لیم= با غلط تلفظ کردن ریم =که عفونت تخم چشم است و تخم مرغی که جهت تخم گذاشتن جوجه ای که جوان است و تازه مرغ تخم گذار سنتی گردیده است میگذارند تا بداند کجا باید
...
[مشاهده متن کامل]
تخم بگذارد چون آن تخم مرغ فاسد شده به آن ریمه میگویند و لذا به عفونت چشم وگوش و حلق و بینی و دیگر زخم های عفـونی فساد هم میگویند و لذا پزشک معالج زخم ها و دمل ها و کورک ها بایستی فساد زخم را بگیرد تا پرده سفید عصب آسیب دیده که به آن مردار میگویند بیفتد البته این دکترین چهل سال پیش بود

لیم =مخفف ملایم ونرم است وبیشتر در خلق و خو و رفتار کار برد دارد مثلا کسی از یک رفتار یا معاهده یا مبایعه ای عصبانی و بر آشفته است مصلح یا گروه صلح و یا کدخدا منشان با ادله و برهان او را آرام و ملایم میسازند
...
[مشاهده متن کامل]
بعد میگویند فلانی را لیم و ملایم کردیم و بیشتر اوقات در حکومت های استبدادی با شکنجه وزندان و قوه قهریه او را لیم میسازند که مامور فاتح در گزارش خود میگوید آنقدر ضرب و شتم کردم که از میم مرهم نرم تر شده است و از موی باریکتر و از موم لیم تر و نرم تر است

در منطقه ما به کسانی که خیلی رند، کلکباز، آب زیرکاه، و بیشتر از همه این صفت را به همراه خزنده مار به کار میبرند. مثلا میگن فلانی مثه مار لیمه!، یعنی یواش یواش و آرام آرام و بدون سر و صدا و موذیانه کار منفی و ناجور خودشو بدون اینکه کسی متوجه بشه انجام میده
لیم به معنی چرک بدن است.
وقتی آدم در حمام بدن را کیسه می کشد، چرکی از بدن جدا می شود که به آن لیم ( lim ) می گویند.
لیم به گویش بختیاری یعنی آرام و نرم شدن
در گویش زبان بختیاری واژه لیم ( Lim ) =به معنی، روش، قلق، است. ( برای مثال : لیم طرف بگیر. = ببین طرف چجوریه .
با درود
واژه لیم * این واژه در شیراز و پارس در چم ارام . . . . . اب زیر کاه . . . . . . . زرنگ . . . . انسانی که ارام و بردبار است. . . انسان ارام و اشتی جوی<اما چم="" درست="" تر="" ان="" همان="" انسان="" اشتی="" جوی="" و="" بردبار="" است.="">
کوروش هو شیراز. . . . . .
واژه ای پارسی است به معنای کم - ملایم - میانه - میان دو حال
در زبان سویدی لاگوم گویند و در گویشهای فارس و لری ملاهوم گویند
لیم کردن = کم کردن صدا یا آتش
ملایوم = ملایم - لیم

بپرس