لیلک
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
بترکی لکلک را گویند .
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
انگشت کوچک را می گویند لیلک یا لیله.
در زبان لری بختیاری به معنی
لک لک
لی::لی لی. لنگ. پا
لک::لنگ. بالا. پا
لی لک::پرنده ای که در حالت
لی لی ایستاده
لی لک ::پرنده ای که یک پای
خود را بالا گرفته
Laelek. Laelak
لک::بالا. lak
لک لک ::بالا بالا. پرنده ای که در اوج آسمان پرواز می کند
لک لک
لی::لی لی. لنگ. پا
لک::لنگ. بالا. پا
لی لک::پرنده ای که در حالت
لی لی ایستاده
لی لک ::پرنده ای که یک پای
خود را بالا گرفته
لک::بالا. lak
لک لک ::بالا بالا. پرنده ای که در اوج آسمان پرواز می کند