لیلنج. [ لی ل َ] ( اِ ) لیلج. نیلج. نیله. لیلنگ. به معنی لیج است که نیل باشد و به آن چیزها رنگ کنند. ( برهان ). ابوریحان در صیدنه آرد: «لس » گوید نیل را گویند و آن بستانی دشتی باشد. اورباسیوس او را اساطوس نام کرده است. و خواص و افعال نیل در حرف نون گفته شود. ( ترجمه صیدنه ابوریحان ). و رجوع به نیل و نیله و نیلج شود.