[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
طمن (۱۳ بار)
طمئن (۱۳ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
اطمینان به معنی سکون و آرامش خاطر است به نظر راغب آن آرامش خاطر بعد از پریشانی است . گفتند میخواهیم از آن بخوریم و قلبمان آرام گیرد که آمدن مائده ممکن است. . آیه درباره سؤال حضرت ابراهیم علیه السلام است راجع به معاینه احیاء اموات. نا گفته نماند علم با شنیدن غیر از علم با دیدن است، انسان اگر به وقوع چیزی علم پیدا کرد چون به رأی العین آن را ندیده آن اطمینان و آرامش را که با دیدن حاصل میشود نخواهد داشت. لذا آن حضرت گفت: ای خدا آری ایمان آوردهام ولی میخواهم با چشم به بینم تا خاطرم آرام باشد. واللّه العالم. ممکن است سؤال راجع به کیفیّت باشد مثلاً. بنائی ادعای ساختن هفتاد مرتبه ساختمان میکند. چون راستگو ایت به گفتهاش ایمان میآوریم ولی میخواهیم با چشم خود ساختن آن را ببینم. * . به نظر میآید باء «بِذِکْر» در هر دو مورد برای سبب باشد یعنی آنانکه ایمان آوردهاند و قلبشان به واسطه یاد خدا آرام میگیرد بدان، به واسطه یاد خدا قلوب آرام میشوند. انسان چون خدا را یاد کند و زمام همه امور و دفع شرّ و جلب نفع را مطلقا در دست او بداند، به خدا رو میآوردو قلبش آرام میشود. و شاید مراد از ذکر یاد آوری و عبادت باشد، شخص در اثر ذکر دائمی و عبادت خداوند به تمام مقدرات مؤمن شده و در حال سختی و رفاه چون به خدا امیدوار است قلبش مطمئن آرام میشود و آن عبارت اخرای سکینه است که فرموده: . * . ظاهراً باء در بالایمان به معنی سبب است یعنی مگرآن که کسی به کار خلاف مجبور شود در حلی که قلبش به واسطه ایمان آرام و بی دغدغه است. * . در آیات ما قبل سخن از ندامت بد کار در وقت دیدن جهنّم است لذا عنان صحبت به طرف مؤمن برگشته که: ای نفس آرام و ای مؤمن مطمئن به سوی خدای خویش برگرد در حالیکه تو از خدا و رحمت خدا خشنود و خدا از تو خشنود و راضی است. شاید مراد از آن وقت مرگ باشد در صافی از کافی از امام صادق علیه السلام نقل شده که سؤال شد آیا مؤمن قبض روحش را مکروه میدارد؟ فرمود: نه واللّ چون ملک الموت برای قبض روحش آید ناله میکند، ملک الموت فرماید: دوست خدا جزع نکن به خدائیکه محمد را پیامبری داده من به تو از پدری که نزد تو آید نیکوکارتر و مهربان ترم چشمانت را باز کن و ببین فرمود آن وقت دسول خدا و امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و سایر امامان علیهم السلام بر وی نمودار میشوند، گویند: این رسول خدا و امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و امامان رفقاء تواند، آن وقت چشم باز کرده و نگاه میکند. پس از جانب خدای عزیز منادیی روح او را ندا کرده گوید: «یا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمِئَنَّةُ اِلَی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ ارْجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَّةً بِالْمِلایَةِ مَرْضِیَّةً بِالثَّوابِ فَادْخُلی فی عِبادی یَعْنی مُحَمَّداً وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ ادْخُلی جَنَّتی» فرمود هیچ چیز آن وقت پیش او محبوبتر از آن نیست که روحش قبض و به منادی لاحق شود. درباره دیدار امامان وقت مرگ روایت زیاد وارد شده و آیه . آن را روشن میکند.
طمن (۱۳ بار)
طمئن (۱۳ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
اطمینان به معنی سکون و آرامش خاطر است به نظر راغب آن آرامش خاطر بعد از پریشانی است . گفتند میخواهیم از آن بخوریم و قلبمان آرام گیرد که آمدن مائده ممکن است. . آیه درباره سؤال حضرت ابراهیم علیه السلام است راجع به معاینه احیاء اموات. نا گفته نماند علم با شنیدن غیر از علم با دیدن است، انسان اگر به وقوع چیزی علم پیدا کرد چون به رأی العین آن را ندیده آن اطمینان و آرامش را که با دیدن حاصل میشود نخواهد داشت. لذا آن حضرت گفت: ای خدا آری ایمان آوردهام ولی میخواهم با چشم به بینم تا خاطرم آرام باشد. واللّه العالم. ممکن است سؤال راجع به کیفیّت باشد مثلاً. بنائی ادعای ساختن هفتاد مرتبه ساختمان میکند. چون راستگو ایت به گفتهاش ایمان میآوریم ولی میخواهیم با چشم خود ساختن آن را ببینم. * . به نظر میآید باء «بِذِکْر» در هر دو مورد برای سبب باشد یعنی آنانکه ایمان آوردهاند و قلبشان به واسطه یاد خدا آرام میگیرد بدان، به واسطه یاد خدا قلوب آرام میشوند. انسان چون خدا را یاد کند و زمام همه امور و دفع شرّ و جلب نفع را مطلقا در دست او بداند، به خدا رو میآوردو قلبش آرام میشود. و شاید مراد از ذکر یاد آوری و عبادت باشد، شخص در اثر ذکر دائمی و عبادت خداوند به تمام مقدرات مؤمن شده و در حال سختی و رفاه چون به خدا امیدوار است قلبش مطمئن آرام میشود و آن عبارت اخرای سکینه است که فرموده: . * . ظاهراً باء در بالایمان به معنی سبب است یعنی مگرآن که کسی به کار خلاف مجبور شود در حلی که قلبش به واسطه ایمان آرام و بی دغدغه است. * . در آیات ما قبل سخن از ندامت بد کار در وقت دیدن جهنّم است لذا عنان صحبت به طرف مؤمن برگشته که: ای نفس آرام و ای مؤمن مطمئن به سوی خدای خویش برگرد در حالیکه تو از خدا و رحمت خدا خشنود و خدا از تو خشنود و راضی است. شاید مراد از آن وقت مرگ باشد در صافی از کافی از امام صادق علیه السلام نقل شده که سؤال شد آیا مؤمن قبض روحش را مکروه میدارد؟ فرمود: نه واللّ چون ملک الموت برای قبض روحش آید ناله میکند، ملک الموت فرماید: دوست خدا جزع نکن به خدائیکه محمد را پیامبری داده من به تو از پدری که نزد تو آید نیکوکارتر و مهربان ترم چشمانت را باز کن و ببین فرمود آن وقت دسول خدا و امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و سایر امامان علیهم السلام بر وی نمودار میشوند، گویند: این رسول خدا و امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و امامان رفقاء تواند، آن وقت چشم باز کرده و نگاه میکند. پس از جانب خدای عزیز منادیی روح او را ندا کرده گوید: «یا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمِئَنَّةُ اِلَی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ ارْجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَّةً بِالْمِلایَةِ مَرْضِیَّةً بِالثَّوابِ فَادْخُلی فی عِبادی یَعْنی مُحَمَّداً وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ ادْخُلی جَنَّتی» فرمود هیچ چیز آن وقت پیش او محبوبتر از آن نیست که روحش قبض و به منادی لاحق شود. درباره دیدار امامان وقت مرگ روایت زیاد وارد شده و آیه . آن را روشن میکند.
wikialkb: لِیَطْمَئِن