[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
دحض (۴ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
«یُدْحِضُوا» از مادّه «ادحاض» به معنای «ابطال و زائل» کردن است و در اصل از مادّه «دحض» به معنای «لغزش» گرفته شده است.
لغزیدن. سقوط. مجمع ذیل آیه 141 صافات آن را سقوط معنی کرده و گوید اصل دحض محلّ لغزش است که راه رونده در آن میافتند. در صحاح مکان دحض را (بر وزن فلس و فرس) مکان لغزنده گفته در نهج البلاغه خطبه 147 هست «مَ اِنْ تَدْحَصِ الْقَدَمُ...» یعنی اگر قدم لغزید. آنانکه دحض را زوال و بطلان گفتهاند بمناسبت معنای اصلی آن است. * به باطل مجادله کردند تا حق را بدان ساقط کنند و از بین ببرند. * آنگاه که در حال قهر بطرف کشتی پر رفت با آنها قرعه کشید و از افتادگان شد «مُدْحَضینَ»نشان میدهد که به دریا اندختگان چند نفر بودند و یونس علیه السلام یکی از آنها بود. گرنه گفته میشد «فکان مدحضاً». * «حُجَّتُهُمْ داحِضَةُ»یعنی دلایل آنها ساقط و باطل و غیر قابل قبول است معنی این آیه در «حجّ» گذشت.
دحض (۴ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
«یُدْحِضُوا» از مادّه «ادحاض» به معنای «ابطال و زائل» کردن است و در اصل از مادّه «دحض» به معنای «لغزش» گرفته شده است.
لغزیدن. سقوط. مجمع ذیل آیه 141 صافات آن را سقوط معنی کرده و گوید اصل دحض محلّ لغزش است که راه رونده در آن میافتند. در صحاح مکان دحض را (بر وزن فلس و فرس) مکان لغزنده گفته در نهج البلاغه خطبه 147 هست «مَ اِنْ تَدْحَصِ الْقَدَمُ...» یعنی اگر قدم لغزید. آنانکه دحض را زوال و بطلان گفتهاند بمناسبت معنای اصلی آن است. * به باطل مجادله کردند تا حق را بدان ساقط کنند و از بین ببرند. * آنگاه که در حال قهر بطرف کشتی پر رفت با آنها قرعه کشید و از افتادگان شد «مُدْحَضینَ»نشان میدهد که به دریا اندختگان چند نفر بودند و یونس علیه السلام یکی از آنها بود. گرنه گفته میشد «فکان مدحضاً». * «حُجَّتُهُمْ داحِضَةُ»یعنی دلایل آنها ساقط و باطل و غیر قابل قبول است معنی این آیه در «حجّ» گذشت.
wikialkb: لِیُدْحِضُوا