لیتک

لغت نامه دهخدا

لیتک. [ ت َ ] ( اِ ) قسمی ترشی. لیته. ترشی نرم سائیده و مخلوط از انواع.

لیتک. [ ت َ ] ( ص )مفلس و بی سر و بی پا و بی خبر و پریشان. ( برهان ). شاید اماله لات و لوت است که با کاف تصغیر جمع کرده باشند. ( انجمن آرا ). || پسر ساده و غلام و کنیز مقبول و فربه و بداصل. ( برهان ). شاهد :
بی خرد لیتکی و بدخصلت
بی ادب مردکی و بی سامان.
سنائی.
آخر این لیتک کتابفروش
برسانید کار بنده به جان
بر همه مهتران فکنده رکاب
وز همه لیتکان کشیده سنان.
سنائی.
|| ( اِ ) فضله هر چیز را نیز گویند. ( برهان ).

فرهنگ معین

(تَ ) (ص . ) ۱ - مفلس . ۲ - بی سر و پا و لات .

فرهنگ عمید

۱. مفلس.
۲. بی سروپا، لات.
۳. غلام، کنیز.

دانشنامه عمومی

لیتک (دهانه). لیتک یک دهانه برخوردی در ماه است.
عکس لیتک (دهانه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس