لیتک. [ ت َ ] ( ص )مفلس و بی سر و بی پا و بی خبر و پریشان. ( برهان ). شاید اماله لات و لوت است که با کاف تصغیر جمع کرده باشند. ( انجمن آرا ). || پسر ساده و غلام و کنیز مقبول و فربه و بداصل. ( برهان ). شاهد :
بی خرد لیتکی و بدخصلت
بی ادب مردکی و بی سامان.
سنائی.
آخر این لیتک کتابفروش برسانید کار بنده به جان
بر همه مهتران فکنده رکاب
وز همه لیتکان کشیده سنان.
سنائی.
|| ( اِ ) فضله هر چیز را نیز گویند. ( برهان ).