لیبرالیسم ملی، یا آزادی خواهیِ ملی گرا نوعی از لیبرالیسم است که سیاست ها و مسایل لیبرال را با عناصر ملی گرایی ترکیب می کند. از نظر تاریخی، لیبرالیسم ملی به همان معنای لیبرالیسم محافظه کار ( لیبرالیسم راست گرا ) نیز به کار رفته است.
... [مشاهده متن کامل]
در قرن نوزدهم یک سری از احزاب سیاسی «لیبرال ملی»، از لحاظ ایدئولوژی یا صرفاً از لحاظ اسم، به صورت خاص در در بسترهای متعدد ملی مانند اروپای مرکزی، کشورهای نوردیک و اروپای جنوب شرقی فعال بودند.
لیبرالیسم ملی در قرن نوزدهم میلادی اساساً یک ایدئولوژی و یک جنبش بود.
اهداف لیبرالِ ملی، ادامه آزادی فردی و اقتصادی، همچنین حاکمیت ملی بود. یوژف آنتال، تاریخ نویس و دموکرات مسیحی، کسی که به عنوان اولین نخست وزیر پسا کمونیسم در مجارستان خدمت کرد، لیبرالیسم ملی را به عنوان «بخشی از ظهور دولت - ملت» در اروپای قرن نوزدهم توصیف نمود.
به گفته «اوسکار مولیج» ، «با توجه با ایدئولوژی ها و سنن احزاب سیاسی می توان استدلال کرد که در زمین های اروپای مرکزی یک نوع متفاوت از لیبرالیسم، مختص به این منطقه در جریان قرن نوزدهم تکامل یافت» و به نقل از «ماسیج جانوسکی» : «واژه 'ملی' به عنوان چیزی مترادف 'لیبرال' عمل کرده است» ( «'ملی' به تنهایی کافی بود تا شک هایی را دربارهٔ انجمن لیبرال برانگیزد» ) . هم چنین به گفته مولیج، در اروپای جنوب شرقی «'لیبرال ملی گراها' نیز نقش قابل مشاهده ای، هر چند اساسی نبود، اما با ویژگی های اندک متفاوت مختص به منطقه داشتند، که تا حد زیادی آن ها را از همتایان اروپای مرکزی شان متمایز می کرد».
«مایکل لیند» در کتاب اش با عنوان «برآمده از محافظه کاری» ، لیبرالیسم ملی را به گونه ای تعریف می کند که مورخ «آرتور ام شلزینگر جونیور» در پیشرو استفاده از عبارت «مرکز حیاتی» را به طور مشابه توصیف می کند. خود لیند، لیبرالیسم ملی را به عنوان متحدکننده «محافظه کاری اجتماعی معتدل با لیبرالیسم معتدل اقتصادی» تعریف می کند.
«گوردون اسمیت» ، پژوهشگر ارشد سیاست های تطبیقی اروپا، لیبرالیسم ملی را یک مفهوم سیاسی می داند که هنگام موفقیت جنبش های ملی گرا در ایجاد دولت - ملت ها، زمانی که دیگر نیاز نبود مشخص شود که یک آرمان، حزب یا سیاست مدار لیبرال «ملی» است، محبوبیت اش را از دست داد.
... [مشاهده متن کامل]
در قرن نوزدهم یک سری از احزاب سیاسی «لیبرال ملی»، از لحاظ ایدئولوژی یا صرفاً از لحاظ اسم، به صورت خاص در در بسترهای متعدد ملی مانند اروپای مرکزی، کشورهای نوردیک و اروپای جنوب شرقی فعال بودند.
لیبرالیسم ملی در قرن نوزدهم میلادی اساساً یک ایدئولوژی و یک جنبش بود.
اهداف لیبرالِ ملی، ادامه آزادی فردی و اقتصادی، همچنین حاکمیت ملی بود. یوژف آنتال، تاریخ نویس و دموکرات مسیحی، کسی که به عنوان اولین نخست وزیر پسا کمونیسم در مجارستان خدمت کرد، لیبرالیسم ملی را به عنوان «بخشی از ظهور دولت - ملت» در اروپای قرن نوزدهم توصیف نمود.
به گفته «اوسکار مولیج» ، «با توجه با ایدئولوژی ها و سنن احزاب سیاسی می توان استدلال کرد که در زمین های اروپای مرکزی یک نوع متفاوت از لیبرالیسم، مختص به این منطقه در جریان قرن نوزدهم تکامل یافت» و به نقل از «ماسیج جانوسکی» : «واژه 'ملی' به عنوان چیزی مترادف 'لیبرال' عمل کرده است» ( «'ملی' به تنهایی کافی بود تا شک هایی را دربارهٔ انجمن لیبرال برانگیزد» ) . هم چنین به گفته مولیج، در اروپای جنوب شرقی «'لیبرال ملی گراها' نیز نقش قابل مشاهده ای، هر چند اساسی نبود، اما با ویژگی های اندک متفاوت مختص به منطقه داشتند، که تا حد زیادی آن ها را از همتایان اروپای مرکزی شان متمایز می کرد».
«مایکل لیند» در کتاب اش با عنوان «برآمده از محافظه کاری» ، لیبرالیسم ملی را به گونه ای تعریف می کند که مورخ «آرتور ام شلزینگر جونیور» در پیشرو استفاده از عبارت «مرکز حیاتی» را به طور مشابه توصیف می کند. خود لیند، لیبرالیسم ملی را به عنوان متحدکننده «محافظه کاری اجتماعی معتدل با لیبرالیسم معتدل اقتصادی» تعریف می کند.
«گوردون اسمیت» ، پژوهشگر ارشد سیاست های تطبیقی اروپا، لیبرالیسم ملی را یک مفهوم سیاسی می داند که هنگام موفقیت جنبش های ملی گرا در ایجاد دولت - ملت ها، زمانی که دیگر نیاز نبود مشخص شود که یک آرمان، حزب یا سیاست مدار لیبرال «ملی» است، محبوبیت اش را از دست داد.