لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
با یکپای جه جهان رفتن ٠ حجل ٠ یکپای بر داشته جستن مردم ٠ تعتاب ٠ عتبان ٠ با یکپای جهان جهان رفتن ٠ بر جستن دررفتن بیک پای ٠ دویدن بر یک پای ٠ جستن و فرو جستن در طی مسافتی ٠
مترادف ها
رقصیدن، خمیدن، پرواز دادن، پلکیدن، لی لی کردن، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، جست وخیز کوچک کردن، لنگان لنگان راه رفتن
مختل کردن، جستن، لی لی کردن
تپیدن، پریدن، جست و خیز کردن، ورجه ورجه کردن، پرش کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفتن، جست زدن، از قلم اندازی، رقص کنان حرکت کردن، سفید گذاردن قسمتی از نقاشی
پریدن، جهیدن، لی لی کردن، جهش کردن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
لی لی میشه hopscotch
کاش توضیح بازی لی لی رو به انگلیسی میداشت
. . . .
. . . .