لگام کردن. [ ل ُ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اِلجام. دهانه کردن اسب را : یکی پارسی بود هشیارنام که بر چرخ کردی به دانش لگام.فردوسی.ز خوی نیک خرد در ره مروت و فضل مر اسب تن را زین و لگام باید کرد.ناصرخسرو.