گر همی لکهنت کند فربه
سیر خوردن ترا ز لکهن به.
سنائی.
صاحب برهان گوید: روزه و گرسنگی و فاقه باشد که بت پرستان در دین و آیین و کیش و مذهب خوددارند. ( برهان ). روزه هندوان است. ( انجمن آرا ) : خوان او دایم پر زایر و پر مهمان
ور جز این باشد حقا که کند لکهن.
فرخی.
الا تا مؤمنان دارند روزه الا تا هندوان گیرند لکهن.
منوچهری.
گرفته همه لکهن و بسته روی که و مه زنخ ساده کرده ز موی.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
نیابد فضل و مزد روزه داران برهمن ، گرچه چون روزه ست لکهن.
ناصرخسرو.
|| جوع. چیزی بسیار خوردن و سیر نشدن. ( برهان ) ( صاحب برهان لفظ لکهن را در هر دو معنی به گفته بعضی هندی دانسته است ).