لکه دار شدن. [ ل َک ْ ک َ / ک ِش ُ دَ ] ( مص مرکب ) لکه دار شدن عرض و نام و ناموس و جز آن از کسی ؛ به تهمتی یا ارتکابی زشت مشهور شدن.
( مصدر ) ۱- دارای لکه شدن داغ دار گشتن . ۲- متهم و رسوا شدن .لکه دار شدن عرض و نام و ناموس و جز آن کسی به تهمتی بر او نهادن .