لکه دار

/lakkedAr/

مترادف لکه دار: بدنام، رسوا، مفتضح، ننگین، چرکین، لک، لک گرفته

معنی انگلیسی:
stained, blemished, blotchy, smeary, splotchy, stigmatic

فرهنگ فارسی

( صفت ) دارای لکه داغ دار .

فرهنگ عمید

دارای لکه، داغدار.
* لکه دار شدن: (مصدر لازم )
۱. دارای لکه و داغ شدن.
۲. [عامیانه، مجاز] متهم شدن، بدنام شدن.
* لکه دار کردن: (مصدر متعدی )
۱. ایجاد کردن لکه.
۲. [مجاز] کسی را متهم و بدنام کردن.

دانشنامه عمومی

لکه دار (فیلم ۱۹۵۲). لکه دار ( به هندی: Daag ) فیلمی محصول سال ۱۹۵۲ و به کارگردانی آمیا چاکراوارتی است. در این فیلم بازیگرانی همچون دیلیپ کومار، نیممی، اوشا کیران، لالیتا پاوار و لیلا میشارا ایفای نقش کرده اند.
عکس لکه دار (فیلم ۱۹۵۲)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

smeary (صفت)
چسبناک، چرب، کثیف، الوده، چرک، لکه دار، اغشته

mottled (صفت)
خال دار، ابری، لکه دار، لکه لکه

maculate (صفت)
لکه دار

فارسی به عربی

بقع

پیشنهاد کاربران

لکی ، که همان لکه یا لک و لک دار گفته می شود
لکه دار ( یا لکه دار کردن ) :معمولاً به ترمیم سوراخ کوچک که اغلب در لباس بافتنی است ، با استفاده از سوزن و نخ اشاره دارد. این اغلب با استفاده از یک بخیه لکه دار انجام می شود. همچنین می تواند به هر تعداد تکنیک سوزن دوزی که با استفاده از بخیه های لکه دار کار می شوند ، مراجعه کند.

بپرس