لکندشت

دانشنامه عمومی

لکندشت ( لگندشت ) ، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان کوثر در استان اردبیل ایران.
این روستا در دهستان سنجبد غربی قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ۲۱۶نفر ( ۴۸خانوار ) بوده است. [ ۲]
لکندشت در۸۰ کیلومتری جنوب اردبیل در ارتفاع۲۰۰۰ متری از سطح دریا واقع می باشد. آب و چشمه های طبیعی بسیار دارد هوا در تابستان خنک و دشت و کوه هایش در تابستان و بهار سرسبز و زیبا می باشد. مردم روستا از راه کشاورزی و دامپروری روزگار می گذرانند. دهکده دارای قله های باستانی و مناظر طبیعی و مراتع فراوانی می باشد. [ نیازمند منبع]
عکس لکندشت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

فوق العاده منطقه بکری بوده اما به دلیل کاهش توریست و مسافران از امکانات کمتری فعل حال برخوردار میباشد
اما بومیان آن منطقه شدیدا در حال بازسازی و نوسازی منطقه میباشند
دامنه ها یشرقی وغربی کوههای تالش که در دوران پیش از اسلام قلمرو کادوسها و محل زیست و معیشت آنان بود، در دوران بعد از اسلام ، بتدریج دچار دگرگونیهای شدید اجتماعی وفرهنگی شد . با ورود قبایل ترک به آذربایجان واستقرار آنها در این منطقه ، دامنه های غربی کوهها یتالش بدست ترکان افتاد وتالشها در دامنه های شرقی ومرطوب وسرسبز آن باقی ماندند . بدنبال جنگهای ایران وروس وانعقاد عهد نامه ها یگلستان ( 1228ه. ق ) وترکمنچای ( 1243ه. ق ) مناطق شمالی تالش وآذربایجان به روسها واگذار شد ودر نتیجه نوعی گسستگی قومی میان تالشان وآذریهای دوطرف مرز بوجود آمد .
...
[مشاهده متن کامل]

با روی کار امدن صفویها در شرق آذربایجان ، آمیزش قومی دراین منطقه شدت یافت وتعداد ترکان پیوسته فزونی گرفت . تا جائیکه امروزه تنها در برخی از واحی کوهستانی جنوب استان اردبیل ویا شرق خلخال به زبان آذری یا تاتی کنونی صحبت می کنند وزبان ترکی در سایرنقاط عمومیت فراوان دارد .
حضور کردها در منطقه تالش از زمان نادر شاه افشار آغاز شد . طوایفی از کردها که قبلاً طی یک سلسله تصمیم های سیاسی از غرب ایران به شمال خراسان اعزام شده بودند ، تا درمقابل نفوذ بیگانگان ایستادگی نمایند ، در دوره نادر شاه از قوچان به خلخال کوچانده شدند . اینان با استقرار در حد فاصل مراتع بین شرق وغرب کوهها یتالش ، دیواره قومی جدیدی بوجود آوردند ، تا از تنشها ودرگیریهای میان تالشان وایلات شاهسون جلوگیری نمایند . البته انگیزه اصلی کوچاندن ایلات کرد از قوچان واسکان آنان در مرزهای غربی تالش را باید در سیاست دولت نادر شاه نسبت به تالشان جستجو کرد . قیام تالشان برضد حکومت نادر بسال 48 - 1747میلادی دردسرهای نظامی وسیاسی فراوانی برای نادر شاه بوجود آورد . هرچند که سرانجام ، این قیام از راهها یغیرنظامی وبا استفاده از شیوه های جدای افکنی میان رهبران شورش سرکوب شد . لیکن اندیشه شورش مجدد هرگز از ذهن نادر شاه بیرون نرفت . نادر شاه برای جلوگیری از شورش مجدد تالشان ، پس از آنکه دریافت از نواحی جنوب نفوذ به تالش آسان نبوده وبا تلفات سنگین همراه است ، کوشش کرد در جبهه غرب موقعیت خود را توسط قبایل ترک وسپس کرد تقویت کرده وتالشان را در محاصره نظامی وقومی کامل قرار دهد . انگیزه اصلی وی از کوچاندن کردهای قوچان به غرب تالش واسکان آنان در کنار قبایل ترک ، از همین نگرانی سیاسی ناشی می شود .
پس از سقوط حکومت افشارها، کردها در این منطقه باقی ماندند وچون از آن پس چندان مورد حمایت حکومت های مرکزی زندها وقاجارها نبودند ، با تغییر خط مشی سیاسی درصدد همزیستی با آذریها ، ترکها وتالشان برآمدند وطی این روند عملکرد بسیار موفقی نیز داشته اند .
درباره خاستگاه اصلی کردها برخی مورخین مانند بدلیسی ( 1343، ص 21 ) وجان لمبرت ( 1367، ص 97 ) اظهارنظرهای ناروا وغیرعلمی بیان کرده اند که ناشی از عدم اطلاع علمی آنان است ، آنچه مسلم اینکه کردها مجموعه ای از طوایف گوتی ، کاسی ، کردوک و…. هستند که در منطقه زاگرس یا کردستان ساکن بودند واز اقوام اصیل ایرانی بشمار می روند . پیشینه تاریخی آنان با تاریخ ایران پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد .

1 - چگونگی کوچاندن کردها به خراسان
می دانیم که در دوران تسلط اعراب برایران خراسان کانون اصلی مبارزه با خلفای عرب برای کسب آزادی واستقلال از سلطه ونفوذ آنان بود . خلفای عرب برای مبارزه با این آزادیخواهی نه تنها خود به سرکوب جنبش ها می پرداختند ، بلکه قبایل همسایه خراسان ، از جمله ازبکها را برای تاخت وتاز به این منطقه حمایت وتشویق می کردند . این سیاست تنش آفرین تا دوره صفویه نیز کماکان ادامه داشت ، حتی سرکوبیهای موقت شاه اسماعیل وشاه تهماسب نیز نتوانست آنرا متوقف سازد .
شاه عباس با قانع کردن سران ایل کرمانج که شاخه ای از ایلات بزرگ شکاک در مرز بین ایران وعثمانی بودند ، گروهی از آنان را در 1007 ه. ق از آذربایجان ومهاباد به اطراف ری ، یعنی دشت ورامین وخوار کوچاند . در این کوچ بزرگ و تاریخی حدود 50هزار خانوار شرکت داشتند. کردها پس از دوسال اقامت در جنوب ری ، ماموریت یافتند تا برای مقابله با ازبکان به خراسان رفته وبا توجه به موقعیت حساس خراسان در این منطقه اسکان یابند[1]. سرانجام درسال 1010 ه. ق حدود 45هزار خانوار کرد وارد خراسان شدند ودر مناطق شمالی آن اسکان یافتند ( توجدی ، 1359، ص 46 ) .
روند جابجایی ایلات وعشایر و اسکان آنان در میان اقوام دیگر دردوره نادر شاه شدت گرفت . بطوریکه وی طی شش سال ( 1736 - 1730 ) توانست 50 تا 60 هزار خانوار از ایلات آذربایجان ، عراق عجم ، فارس و13 هزار خانوار از عشایر هفت لنگ وچهار لنگ بختیاری و 6 هزار خانوار از طوایف گرجی را به خراسان کوچ دهد .
در قالب این سیاست بود که وی تعدادی از کردهای ایل شکاک را قبلاً در آنجا اسکان داده شده بودند وبه زعفرانلو معروف بودند به گیلان ومازندران کوچاند . کردهایی که ازقوچان به خلخال ونواحی کوهستانی تالش کوچانده شدند از هفت طایفه بنامهای شا طرانلو ، خالتانلو ، کلوکشانلو ، هو یر انلو ، مونتانلو ، نصر انلو ( اصلان لو ) ودلیکانلو تشکیل می شدند . کردها در ابتدای ورود به منطقه خلخال ، در زمین باریکی در 115کیلومتر ی شمال قزل اوزن که در حدود 15کیلومتر از شهر گیوی در جهت شرق بسوی ارتفاعات تالش امتداد دارد . سکنی گزیدند . به گفته هنری فیلد ( 1343، ص 206 ) زمانی از حدود اصلی خود خارج شده ودر چهار ناحیه خلخال درشمال قزل اوزن پخش شدند . مارسل بازن محقق فرانسوی ( 1367، ص 442 ) نیز با استناد به فرهنگ جغرافیایی ایران درسال 1328گفته هنری فیلد را تایید کرده ودر روستاهای اقباش ، آ‎غچه قشلاق واسفر جان از وجود زبان کردی خبر می دهد وساکنان روستاهای بنیاد آباد ، گزور ، لنگ دشت ، ابلی ، زاویه کرد ، النکش ، ایلوانق واناویز در شمال خلخال را جزئی از قلمرو قبایل کرد معرفی می کند.
این طوایف در گذشته زندگی ییلاقی وقشلاقی داشتند که از سال 1300تا 1320ه. ش . بی آنکه فرهنگ قومی وحتی لزوما وابستگی های عشیره ای خود را ازدست دهند . تخته قاپو شده اند . تنها در روستاهای پراکنده در دره آرپاچای گروهی از آنان هنوز نیز زندگی ییلاقی و قشلاقی دارند .
مهمترین محدوده کردنشین در حال حاضر ، در شمال خلخال قراردارد. هسته مرکزی آن مجموعه ای از 16آبادی می باشند که همگی از دو طایفه شاطرانلو و خالتانلو هستند[2]. دومین محدوده کرد زبان در چند روستا واقع در انتهای جنوبی خلخال خلاصه می شود که بین روستاهای ترک ویا در اصل تات زبان قرار دارند وعبارتند از : جعفرآباد وسجهرود در دوطرف تنگه شاهرود سفلی وسه آبادی شیخ علی لو ، احمد آباد وچملوگبین در یک دره کوچک شرقی تر.

2 - همجواری کردها با تالشان
تالشان از دیرباز مردمانی دامدار بوده اند که درکنار آن به زراعت وزنبورداری نیز توجهی داشته اند وبعدها با فرود آمدن از کوهستان واسکان در نقاط جلگه ای ، برنجکاری را هم از گیلکها آموختند . از اینرو تالشان به دو گروه جلگه نشین برنجکار وکوه نشین دامدار تقسیم شدند که ارتباطات اجتماعی واقتصادی آنها میان جلگه وکوهستان انجام می گرفت ، علیرغم کوه نشینان که کمتر به جلگه می رفتند ، جلگه نشینان جهت شخم زمینهای کشت برنج خود مجبور بودند که با کوه نشینان در ارتباط باشند . از اینرو گاو کوه نشینان را به امانت می گرفتند ودر مقابل به آنان برنج می دادند . همچنین وجود مالاریا در فصول گرما در جلگه ، که تا حدود نیم قرن پیش بشدت رواج داشت جلگه نشینان را وادار به کوچ در ارتفاعات وییلاقات می کرد . تاحدی که در آغاز دوره گرما کودکان را جهت دوره نگهداشتن بلایا درجلگه بهنقاط کوهستانی می فرستادند . بعدها صعود آنها به کوهستان همره با دامداری انجام گرفت . بنابراین ارتباطات در تالش بین جلگه وکوهستان انجام می گرفت وآنها با صعود به ارتفاعات با همسایگان خود در دامنه غربی ( کردها ) در تماس بودند وجهت خرید مایحتاج خود کمتر اتفاق می افتاد که از ارتفاعات یا وسط جنگل به نقاط پایین یا جلگه بروند . بخصوص ویژگی مزاجی کوه نشینان اسکان یافته به پرورش در آب وهوای سالم وکوهستان به گونه ای بود که تحمل آب وهوای جلگه ای را نداشتند . از اینرو با توجه به مکمل بودن اقتصاد آنها با نزدیکترین همسایگان خود ( کردها ) معامله کردند واز آنجا بود که ارتباط بین آنها برقرار شد .
کردها که ابتدا به کشت و زرع می پرداختند ، زندگی شبانی را از تالشان آموختند . اما در آمد حاصله از این فعالیتها برای تامین معاش آنان کافی نبود . از اینرو برای تهیه در آمد مکمل که برای معاش آنها الزامی بود ، به نقاط کشور از جمله تالش سفر می کردند . آنان مقدار مازاد انواع حبوبات ، غلات ومحصولات درختی خود را به تالش حمل وبا برنج وسایر لوازم زندگی مبادله وبه این ترتیب قسمتی از معاش خودشان را تامین می کردند . از طرفی مشغله های زیادی مانند جنگل تراشی وآماده نمودن برنجزارها ، مرمت شبکه ها ی آبیاری ، بریدن چوب ساختمانی وصید ماهی بطور سنتی در نواحی جلگه ای با آب وهوای ملایمتری در زمستان ، برای کردها وجود داشت . رابینو می نویسد : ( ( کردها هنگامیکه می خواهند از کوهستانها به جلگه ها سرازیر شوند تمام وسایل خود را بصورت بسته ای در می آورند وآنرا به انتهای چوبی بسته ، روی شانه خود آویزان می کنند ومی روند ) ) ( رابینو ، 1374، ص22 ) از آن زمان به بعد دامنه انواع فعالیتها وسیع تر شده وبا توسعه باغهای چای ومرکبات در گیلان ومازندران غربی ورشد شهر نشینی در چند دهه اخیر ، به تمامی سال بسط یافته است که این روند مناسبات فرهنگی واجتماعی میان کردها وسایر همسایگان را نیز گسترش داده است .

3 - سابقه تاریخی کردها در منطقه
دامنه غربی کوههای تالش در اواخر استیلای مغولان تحت سلطه ایل سعد لو در آمده که تا اوایل سلطنت شاه قاجار نیز مالک این منطقه بوده اند . همزمان با ورود کردها به منطقه خلخال ، محمد خان سعد لو حکمران کل منطقه بود با گذشت زماناز قدرت خوانین سعد لو کاسته شده واکثر نواحی غربی کوهها ی تالش از زیر نفوذ آنان خارج شد وهرو آباد مرکز شهرستان خلخال که تحت مالکیت سعد لوها بود ، توسط تجار واهالی آنجا به مبلغ هفتصد تومان از خوانین مزبور خریداری شد . در اوایل دوره قاجار اختلاف بین تالشان وشاهسونها مهمترین مسئله روز بوده که فتحعلیشاه باانتقال گروهی از کردهای خلخال به نقاط شمالی تر ، بعنوان حایل بین تالشان وشاهسونها به اختلاف آنان پایان بخشید .
در زمان ناصر الدین شاه نصرت الله خان ( سردار امجد ) حاکم کرگانرود بود . وی علاوه بر تالش درهمجواری ییلاق اکراد شاطر انلوی خلخال نیز باغ واملاک داشت که آنرا به پسرش فتح الله خان سپرده بود . فتح الله خان وکسانش در روز 17ذیحجه 1307ه. ق به عزم شکار ازمنزل حرکت کرده وبه ییلاق کلستان می روند . با درگیری که بین همراهان وی واهالی کلستان روی می دهد ( غفاری ، 1361 ، ص 357 ) ، زمینه اختلافات تالشان وکردها فراهم می شود . این حادثه را باید نقطه شروع اختلاف بین تالشان واکراد شاطر انلو وزمینه اولین شورش وسرکشی علیه دولت مرکزی در نظر گرفت .
در اواخر سلطنت محمد علیشاه که رشته امنیت در کشور بهم خورده ودر اغلب نقاط ، ملوک الطوایفی رواج پیدا کرد بود ، خوانین شاطر انلو هم به سرکردگی امیر عشایر ازهرج ومرج استفاده کرده وبیست سال تمام خلخال را زیر نفوذ خود قرار دادند . همکاری آنان با میرزا کوچک خان در انقلاب جنگل از افتخارات طایفه ای اکراد بشمار می رود . بعد ز وقایع جنگل ، رضا شاه درنظر داشت قوایی مجهز جهت خلع سلاح عمومی وبرقراری امنیت درتالش به آنجا گسیل نماید که سر کردگان وخوانین اکراد که همجوار با تالش بودند ، از این تصمیم دولت ناراضی شده وبرعلیه دولت قیام کردند ( آقاجانی ، 1378، ص 750 ) . از جمله آن قیام ها ، شورش محمد تقی خان امیر احمدی ( ممیش خان ) بود . وی در واقعه شهریور 1320 با دسته های گل از قشون روس استقبال می کند وافسر سیاسی روس تصمیم می گیرد که با کمک او منطقه خلخال واردبیل را ضمیمه خاک روسیه کند . ممیش خان در آبان 1320با تهیه اسلحه از جانب روسیان وبا پشتوانه قشون روسی علیه دولت پهلوی قیام نموده ودر 4آذر 1320 هرو آباد را تصرف می کند . تا اینکه در سال 1322ه - . ش امنیت در منطقه برقرار گردید وخوانین شاطرانلو پس از یک سلسله جنگ وزد وخورد با قوای دولتی قلع وقمع شدند .

4 - تاثیر پذیری کردها از منطقه
کردها طی نزدیک به سه قرن سکونت در منطقه خلخال تحت تاثیر عوامل مختلف تحولات زیادی از نظر فرهنگی واجتماعی بخود دیده که از مهمترین آن ، تغییرمذهب وگرایش به زبان ترکی است . با توجه به تاریخ کردهای منطقه ، که شاخه ای از ایل شکاک وسنی می باشند ، بدنبال کوچ به خراسان نیز سنی باقی مانده تا اینکه در نهایت به خلخال کوچانده می شوند . سرپرستی اکراد درورود به خلخال را شخصی به نام ( ( عجم آقا ) ) بعهده داشته که سالها پ ساز اطراق در منطقه تحت عوامل نامشخصی ، آنها را به مذهب شیعه فرا می خواند . فرهنگ جغرافیایی ایران در سال 1328در دو روستای گستان وپیرانلو از سنی ها نام می بردکه باید گفت روستای مذکور بعلت قرارگیری در ارتفاع وشرایط سخت طبیعی دیرتر از سایر آبادیهای کرد نشین پذیرای مذهب شیعه بوده اند . در حال حاضر تمامی اکراد شمال خلخال شیعه مذهب می باشند وتنها دو روستای جعفر آباد وسجهرود در جنوب خلخال ، پیرو مذهب شافعی هستند .
زبان کردی نیز که یکی از زبانهای هند و اروپایی و شاخه ای از زبانهای شمالغربی ایران است ، از بقایای زبان مادی می باشد که دارای گویشها ولهجه ها ی متعددی است . از گویشهای مهم کردی ، گویش کرمانجی است که خود گونه های متفاوتی از قبیل : بوتانی ، بایزدی ، قوچانی و… دارد وبا توجه به پیشینه ورود کردها به خلخال – مهاجرانی از کردهای قوچان – آنها نیز بااین گویش ( کرمانج ) تکلم می کنند ودر منطقه به ( ( کرد کرمانج ) ) معروفند .
رشید یاسمی مورخ ایرانی ، لهجه کرمانجی را شیرین ترین ومقبولترین لهج های کردی دانسته وروانی وعدم اختلاط با زبانهای بیگانه را از مشخصات برجسته این زبانعنوان کرده است ( یاسمی ، 1316، ص 136 ) . اما کردهای منطقه خلخال دیگر آن ویژگی بودن را ندارند . زبان ترکی همچون سیلی سالهاست که در آذربایجان به راه افتاده وآنچه از زبان ونیمزبان ولهجه درسر راه خود دارد ، می شوید ومی برد . این نتیجه تحقیقی است که از پیشینه ورود کردها به منطقه وخاطرات بزرگان حاصل شده ، همچنین نتیجه مشاهده عینی است که نگارنده در عرض چند سال سکونت در منطقه بدست آورده است . تا بیست سال پیش که کودک یبیش نبودم ، بخاط ر دارم که بچه های منطقه ترکی نمی دانستند ، اما امروزه تقریباً هیچ کدام از آنها نیست که ترکی نداند . این وضعیت در چهار آبادی پیرانلو ، چلنبر، اوجغازونواشنق بعلت قرار گیری در نزدیکی جاده خلخال – اردبیل وهمچنین مهاجرت بیش از حد ساکنین آنها به مرکز شهرستان ( هروآباد ) ودیگر نقاط ترک زبان شدیدتر است . نفوذ زبان ترکی در این آبادیها بحدی است که تنها بزرگان محل به زبان کردی آشنایی دارند وفقط در مواقع ضروری ( در معاشرت بادیگر اکراد منطقه ) به آن زبان تکلم می کنند .
دیگر روستاهای کرد نشین بعلت قرار گیری در دره ها که توسط ارتفاعات کوهها ی تالش محصور گشته ، کمتر دستخوش تحولات شده اند . اما آنها نیز که گروه اقلیت درر میان اکثریت ترک زبان منطقه را تشکیل می دهند ، جهت داد وستد روزمره وانجام کارهای ادار یبه نقاط مرکزی شهرستان تردد بیشتری دارند . که علاوه بر بزرگسالان ، جوانان وحتی نوجوانان با زبان ترکی آشنایی دارند . ازطرفی بعلت نزدیکی این آبادیها به دیار تالش ، بسیاری از اکراد به سرزمین تالش مهاجرت نموده اند . شهر تالش ، شهری نسبتاً نوبنیاد است . رشد سریع آن بیشتر در اثر مهاجرت آذریهابوده است . مارسل بازن نیمی از ساکنان اولیه آ ن را از شهرستان خلخال وبخصوص از روستاهای کردنشین شمال هروآباد یعنی لمبر ، کلستان ، اوجغاز ومیل آغاردان عنوان کرده است . کثرت مهاجرت کردها به این شهر باعث ایجاد بازار کرد محله در تالش شد . از زمان تاسیس شهرداری تالش درسال 1330 ، این محله همواره محله ای نسبتاً همگن در این شهر وجزو قدیمی ترین محله ای آنست که حدود 3000 نفر کرد خلخال در این شهر ساکن هستند .
از سوی دیگر درحال حاضر ، رواج تکلم به زبان فارسی نیز در میان کردها معمول شده است . چرا که مهاجرت آنها به پایتخت وشهرهای شمالی کشور ، بویژه در چند سال اخیر شدت یافته وهمچنین وضعیت شغلی آنان ( دوره گردی ) نیز ایجاب می کند که حداقل شش تا هشت ماه از سال را مهاجرت کنند . این امر که بیشتر کرده و این آشنایی بهحدی در آنها موثر بوده که در انتخاب زبان فرزندان خود ، فارسی را برزبان مادری خود ( کردی ) ترجیح می دهند . از اینرو احتمال اینکه کردی در منطقه تا چند نسل آینده به کلی از بین رفته وبه دست فراموشی سپرده شود ، خیلی زیاد است .


5 - نتیجه گیری
این گروه قومی قسمتی از ایل بزرگ شکاک و از ساکنان بومی ناحیه مرزی ایران و ترکیه می باشند که به آذربایجان وارد شده ودولت صفوی بدنبال تاخت وتاز ازبکها در خراسان آنها را به این سرزمین پهناور کوچ داده است . انسجام وسرگشی آنان برای دولت مرکزی مزاحمتهایی را بدنبال داشته است ، تا اینکه نادر شاه بدنبال سیاست آرامسازی وایجاد شکاف بین ایلات گروهی از آنان را به این منطقه کوچ داد .
جغرافیای سیاسی خلخال با توجه به طبیعت آن در دامنه خشک کوهها ی تالش چه به دلیل موقعیت نظامی وچه محصور بودن در کوهستان وقرار گیری بر سر راه ابریشم دارای ویژ گیهای خاص خود است . آنان بیشترین حدود ومرز مشترک در شمال خلخال را با قوم تالش دارند واز ابتدای ورود به منطقه بعلت نزدیکی با دامنه مرطوب ، بیشترین رابطه اقتصادی واجتماعی را با تالشان داشته اند ودوستی ومراوده خوانین آنها درخور توجه بوده است .
با گذشت زمان برقدرت نفوذی اکراد در منطقه افزوده شده تا جاییکه در مقابل حکومت پهلوی شورش وسرکشی کرده وحدود 20 سال برخلخال حکومت کردند .
سرکوب آنان باعث کاهش منزلت اجتماعی و اقتصادی کردها شده وآنان ناگزیر به مناطق اطراف ، از جمله تالش مهاجرت نمودند . معیشت یکجا نشینی در شهرهای تالش و سایر نقاط کشور فرهنگ وشیوه زندگی کردها را دگرگون کرد . بطوریکه از شیوه های زندگی گذشته آنان دیگر نشانه های چندانی برجای نمانده است . باقیمانده کردها در نواحی روستایی منطقه نیز دلایل تنگناهای معیشتی بتدریج در آستانه مهاجرت قرار دارند . لیکن تجربه نشان داده که کردهای منطقه با قبول وضعیت جدید بسرعت خود را تطبیق داده ومی روند که دوره جدیدی از زندگی را از سر گیرند

نام لکندشت بر گرفته از زبان کردی کرمانج است که در واقع زبان اصلی اولین ساکنین این روستا بوده که از خراسان به خلخال کوچانده شده اند که در زیر به جزئیات آن خواهیم پرداخت
گذری بر تاریخچه کُردهای خلخال
...
[مشاهده متن کامل]

مهمترین محدوده کُردنشین در حال حاضر ، در شمال خلخال قراردارد. هسته مرکزی آن مجموعه ای از 16آبادی می باشند که همگی از دو طایفه شاطرانلو و خالتانلو هستند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از� کُردتودی ، شاه عباس با قانع کردن سران ایل کرمانج که شاخه ای از ایلات بزرگ شکاک در مرز بین ایران وعثمانی بودند ، گروهی از آنان را در 1007 ه. ق از آذربایجان ومهاباد به اطراف ری ، یعنی دشت ورامین وخوار کوچاند . در این کوچ بزرگ و تاریخی حدود 50هزار خانوار شرکت داشتند. کردها پس از دوسال اقامت در جنوب ری ، ماموریت یافتند تا برای مقابله با ازبکان به خراسان رفته وبا توجه به موقعیت حساس خراسان در این منطقه اسکان یابند. سرانجام درسال 1010 ه. ق حدود 45هزار خانوار کرد وارد خراسان شدند ودر مناطق شمالی آن اسکان یافتند .

روند جابجایی ایلات وعشایر و اسکان آنان در میان اقوام دیگر دردوره نادر شاه شدت گرفت . بطوریکه وی طی شش سال ( 1736 - 1730 ) توانست 50 تا 60 هزار خانوار از ایلات آذربایجان ، عراق عجم ، فارس و13 هزار خانوار از عشایر هفت لنگ وچهار لنگ بختیاری و 6 هزار خانوار از طوایف گرجی را به خراسان کوچ دهد.

در قالب این سیاست بود که وی تعدادی از کردهای ایل شکاک را قبلاً در آنجا اسکان داده شده بودند وبه زعفرانلو معروف بودند به گیلان ومازندران کوچاند . کردهایی که ازقوچان به خلخال ونواحی کوهستانی تالش کوچانده شدند از هفت طایفه بنامهای شا طرانلو ، خالتانلو ، کلوکشانلو ، هو یر انلو ، مونتانلو ، نصر انلو ( اصلان لو ) ودلیکانلو تشکیل می شدند . کردها در ابتدای ورود به منطقه خلخال ، در زمین باریکی در 115کیلومتر ی شمال قزل اوزن که در حدود 15کیلومتر از شهر گیوی در جهت شرق بسوی ارتفاعات تالش امتداد دارد . سکنی گزیدند . به گفته هنری فیلد زمانی از حدود اصلی خود خارج شده ودر چهار ناحیه خلخال درشمال قزل اوزن پخش شدند . مارسل بازن محقق فرانسوی نیز با استناد به فرهنگ جغرافیایی ایران درسال 1328گفته هنری فیلد را تایید کرده ودر روستاهای اقباش ، آغچه قشلاق واسفر جان از وجود زبان کردی خبر می دهد وساکنان روستاهای بنیاد آباد ، گزور ، لنگ دشت ، ابلی ، زاویه کرد ، النکش ، ایلوانق واناویز در شمال خلخال را جزئی از قلمرو قبایل کرد معرفی می کند.

این طوایف در گذشته زندگی ییلاقی وقشلاقی داشتند که از سال 1300تا 1320ه. ش . بی آنکه فرهنگ قومی وحتی لزوما وابستگی های عشیره ای خود را ازدست دهند . تخته قاپو شده اند . تنها در روستاهای پراکنده در دره آرپاچای گروهی از آنان هنوز نیز زندگی ییلاقی و قشلاقی دارند.

مهمترین محدوده کردنشین در حال حاضر ، در شمال خلخال قراردارد. هسته مرکزی آن مجموعه ای از 16آبادی می باشند که همگی از دو طایفه شاطرانلو و خالتانلو هستند. دومین محدوده کرد زبان در چند روستا واقع در انتهای جنوبی خلخال خلاصه می شود که بین روستاهای ترک ویا در اصل تات زبان قرار دارند وعبارتند از : جعفرآباد وسجهرود در دوطرف تنگه شاهرود سفلی وسه آبادی شیخ علی لو ، احمد آباد وچملوگبین در یک دره کوچک شرقی تر.
تالشان از دیرباز مردمانی دامدار بوده اند که درکنار آن به زراعت وزنبورداری نیز توجهی داشته اند وبعدها با فرود آمدن از کوهستان واسکان در نقاط جلگه ای ، برنجکاری را هم از گیلکها آموختند . از اینرو تالشان به دو گروه جلگه نشین برنجکار وکوه نشین دامدار تقسیم شدند که ارتباطات اجتماعی واقتصادی آنها میان جلگه وکوهستان انجام می گرفت ، علیرغم کوه نشینان که کمتر به جلگه می رفتند ، جلگه نشینان جهت شخم زمینهای کشت برنج خود مجبور بودند که با کوه نشینان در ارتباط باشند . از اینرو گاو کوه نشینان را به امانت می گرفتند ودر مقابل به آنان برنج می دادند . همچنین وجود مالاریا در فصول گرما در جلگه ، که تا حدود نیم قرن پیش بشدت رواج داشت جلگه نشینان را وادار به کوچ در ارتفاعات وییلاقات می کرد . تاحدی که در آغاز دوره گرما کودکان را جهت دوره نگهداشتن بلایا درجلگه بهنقاط کوهستانی می فرستادند . بعدها صعود آنها به کوهستان همره با دامداری انجام گرفت . بنابراین ارتباطات در تالش بین جلگه وکوهستان انجام می گرفت وآنها با صعود به ارتفاعات با همسایگان خود در دامنه غربی ( کردها ) در تماس بودند وجهت خرید مایحتاج خود کمتر اتفاق می افتاد که از ارتفاعات یا وسط جنگل به نقاط پایین یا جلگه بروند . بخصوص ویژگی مزاجی کوه نشینان اسکان یافته به پرورش در آب وهوای سالم وکوهستان به گونه ای بود که تحمل آب وهوای جلگه ای را نداشتند . از اینرو با توجه به مکمل بودن اقتصاد آنها با نزدیکترین همسایگان خود ( کردها ) معامله کردند واز آنجا بود که ارتباط بین آنها برقرار شد.

کردها که ابتدا به کشت و زرع می پرداختند ، زندگی شبانی را از تالشان آموختند . اما در آمد حاصله از این فعالیتها برای تامین معاش آنان کافی نبود . از اینرو برای
تهیه در آمد مکمل که برای معاش آنها الزامی بود ، به نقاط کشور از جمله تالش سفر می کردند . آنان مقدار مازاد انواع حبوبات ، غلات ومحصولات درختی خود را به تالش حمل وبا برنج وسایر لوازم زندگی مبادله وبه این ترتیب قسمتی از معاش خودشان را تامین می کردند . از طرفی مشغله های زیادی مانند جنگل تراشی وآماده نمودن برنجزارها ، مرمت شبکه ها ی آبیاری ، بریدن چوب ساختمانی وصید ماهی بطور سنتی در نواحی جلگه ای با آب وهوای ملایمتری در زمستان ، برای کردها وجود داشت . رابینو می نویسد : کردها هنگامیکه می خواهند از کوهستانها به جلگه ها سرازیر شوند تمام وسایل خود را بصورت بسته ای در می آورند وآنرا به انتهای چوبی بسته ، روی شانه خود آویزان می کنند ومی روند .

�از آن زمان به بعد دامنه انواع فعالیتها وسیع تر شده وبا توسعه باغهای چای ومرکبات در گیلان ومازندران غربی ورشد شهر نشینی در چند دهه اخیر ، به تمامی سال بسط یافته است که این روند مناسبات فرهنگی واجتماعی میان کردها وسایر همسایگان را نیز گسترش داده است.
دامنه غربی کوههای تالش در اواخر استیلای مغولان تحت سلطه ایل سعد لو در آمده که تا اوایل سلطنت شاه قاجار نیز مالک این منطقه بوده اند . همزمان با ورود کردها به منطقه خلخال ، محمد خان سعد لو حکمران کل منطقه بود با گذشت زماناز قدرت خوانین سعد لو کاسته شده واکثر نواحی غربی کوهها ی تالش از زیر نفوذ آنان خارج شد وهرو آباد مرکز شهرستان خلخال که تحت مالکیت سعد لوها بود ، توسط تجار واهالی آنجا به مبلغ هفتصد تومان از خوانین مزبور خریداری شد . در اوایل دوره قاجار اختلاف بین تالشان وشاهسونها مهمترین مسئله روز بوده که فتحعلیشاه باانتقال گروهی از کردهای خلخال به نقاط شمالی تر ، بعنوان حایل بین تالشان وشاهسونها به اختلاف آنان پایان بخشید.

در زمان ناصر الدین شاه نصرت الله خان ( سردار امجد ) حاکم کرگانرود بود . وی علاوه بر تالش درهمجواری ییلاق اکراد شاطر انلوی خلخال نیز باغ واملاک داشت که آنرا به پسرش فتح الله خان سپرده بود . فتح الله خان وکسانش در روز 17ذیحجه 1307ه. ق به عزم شکار ازمنزل حرکت کرده وبه ییلاق کلستان می روند . با درگیری که بین همراهان وی واهالی کلستان روی می دهد ( غفاری ، 1361 ، ص 357 ) ، زمینه اختلافات تالشان وکردها فراهم می شود . این حادثه را باید نقطه شروع اختلاف بین تالشان واکراد شاطر انلو وزمینه اولین شورش وسرکشی علیه دولت مرکزی در نظر گرفت.
در اواخر سلطنت محمد علیشاه که رشته امنیت در کشور بهم خورده ودر اغلب نقاط ، ملوک الطوایفی رواج پیدا کرد بود ، خوانین شاطر انلو هم به سرکردگی امیر عشایر ازهرج ومرج استفاده کرده وبیست سال تمام خلخال را زیر نفوذ خود قرار دادند . همکاری آنان با میرزا کوچک خان در انقلاب جنگل از افتخارات طایفه ای اکراد بشمار می رود . بعد ز وقایع جنگل ، رضا شاه درنظر داشت قوایی مجهز جهت خلع سلاح عمومی وبرقراری امنیت درتالش به آنجا گسیل نماید که سر کردگان وخوانین اکراد که همجوار با تالش بودند ، از این تصمیم دولت ناراضی شده وبرعلیه دولت قیام کردند ( آقاجانی ، 1378، ص 750 ) . از جمله آن قیام ها ، شورش محمد تقی خان امیر احمدی ( ممیش خان ) بود . وی در واقعه شهریور 1320 با دسته های گل از قشون روس استقبال می کند وافسر سیاسی روس تصمیم می گیرد که با کمک او منطقه خلخال واردبیل را ضمیمه خاک روسیه کند . ممیش خان در آبان 1320با تهیه اسلحه از جانب روسیان وبا پشتوانه قشون روسی علیه دولت پهلوی قیام نموده ودر 4آذر 1320 هرو آباد را تصرف می کند . تا اینکه در سال 1322ه - . ش امنیت در منطقه برقرار گردید وخوانین شاطرانلو پس از یک سلسله جنگ وزد وخورد با قوای دولتی قلع وقمع شدند.
زبان کردی نیز که یکی از زبانهای هند و اروپایی و شاخه ای از زبانهای شمالغربی ایران است ، از بقایای زبان مادی می باشد که دارای گویشها ولهجه ها ی متعددی است . از گویشهای مهم کردی ، گویش کرمانجی است که خود گونه های متفاوتی از قبیل : بوتانی ، بایزدی ، قوچانی و… دارد وبا توجه به پیشینه ورود کردها به خلخال – مهاجرانی از کردهای قوچان – آنها نیز بااین گویش ( کرمانج ) تکلم می کنند ودر منطقه به ( ( کرد کرمانج ) ) معروفند.

رشید یاسمی مورخ ایرانی ، لهجه کرمانجی را شیرین ترین ومقبولترین لهج های کردی دانسته وروانی وعدم اختلاط با زبانهای بیگانه را از مشخصات برجسته این زبانعنوان کرده است.
اما کردهای منطقه خلخال دیگر آن ویژگی بودن را ندارند . زبان ترکی همچون سیلی سالهاست که در آذربایجان به راه افتاده وآنچه از زبان ونیمزبان ولهجه درسر راه خود دارد ، می شوید ومی برد . این نتیجه تحقیقی است که از پیشینه ورود کردها به منطقه وخاطرات بزرگان حاصل شده ، همچنین نتیجه مشاهده عینی است که نگارنده در عرض چند سال سکونت در منطقه بدست آورده است . تا بیست سال پیش که کودک یبیش نبودم ، بخاط ر دارم که بچه های منطقه ترکی نمی دانستند ،
اما امروزه تقریباً هیچ کدام از آنها نیست که ترکی نداند . این وضعیت در چهار آبادی پیرانلو ، چلنبر، اوجغازونواشنق بعلت قرار گیری در نزدیکی جاده خلخال – اردبیل وهمچنین مهاجرت بیش از حد ساکنین آنها به مرکز شهرستان ( هروآباد ) ودیگر نقاط ترک زبان شدیدتر است . نفوذ زبان ترکی در این آبادیها بحدی است که تنها بزرگان محل به زبان کردی آشنایی دارند وفقط در مواقع ضروری ( در معاشرت بادیگر اکراد منطقه ) به آن زبان تکلم می کنند.

دیگر روستاهای کرد نشین بعلت قرار گیری در دره ها که توسط ارتفاعات کوهها ی تالش محصور گشته ، کمتر دستخوش تحولات شده اند . اما آنها نیز که گروه اقلیت درر میان اکثریت ترک زبان منطقه را تشکیل می دهند ، جهت داد وستد روزمره وانجام کارهای ادار یبه نقاط مرکزی شهرستان تردد بیشتری دارند . که علاوه بر بزرگسالان ، جوانان وحتی نوجوانان با زبان ترکی آشنایی دارند . ازطرفی بعلت نزدیکی این آبادیها به دیار تالش ، بسیاری از اکراد به سرزمین تالش مهاجرت نموده اند . شهر تالش ، شهری نسبتاً نوبنیاد است . رشد سریع آن بیشتر در اثر مهاجرت آذریهابوده است . مارسل بازن نیمی از ساکنان اولیه آ ن را از شهرستان خلخال وبخصوص از روستاهای کردنشین شمال هروآباد یعنی لمبر ، کلستان ، اوجغاز ومیل آغاردان عنوان کرده است . کثرت مهاجرت کردها به این شهر باعث ایجاد بازار کرد محله در تالش شد . از زمان تاسیس شهرداری تالش درسال 1330 ، این محله همواره محله ای نسبتاً همگن در این شهر وجزو قدیمی ترین محله ای آنست که حدود 3000 نفر کرد خلخال در این شهر ساکن هستند.

از سوی دیگر درحال حاضر ، رواج تکلم به زبان فارسی نیز در میان کردها معمول شده است . چرا که مهاجرت آنها به پایتخت وشهرهای شمالی کشور ، بویژه در چند سال اخیر شدت یافته وهمچنین وضعیت شغلی آنان ( دوره گردی ) نیز ایجاب می کند که حداقل شش تا هشت ماه از سال را مهاجرت کنند . این امر که بیشتر کرده و این آشنایی بهحدی در آنها موثر بوده که در انتخاب زبان فرزندان خود ، فارسی را برزبان مادری خود ( کردی ) ترجیح می دهند . از اینرو احتمال اینکه کردی در منطقه تا چند نسل آینده به کلی از بین رفته وبه دست فراموشی سپرده شود ، خیلی زیاد است.
این گروه قومی قسمتی از ایل بزرگ شکاک و از ساکنان بومی ناحیه مرزی ایران و ترکیه می باشند که به آذربایجان وارد شده ودولت صفوی بدنبال تاخت وتاز ازبکها در خراسان آنها را به این سرزمین پهناور کوچ داده است . انسجام وسرگشی آنان برای دولت مرکزی مزاحمتهایی را بدنبال داشته است ، تا اینکه نادر شاه بدنبال سیاست آرامسازی وایجاد شکاف بین ایلات گروهی از آنان را به این منطقه کوچ داد.

جغرافیای سیاسی خلخال با توجه به طبیعت آن در دامنه خشک کوهها ی تالش چه به دلیل موقعیت نظامی وچه محصور بودن در کوهستان وقرار گیری بر سر راه ابریشم دارای ویژ گیهای خاص خود است . آنان بیشترین حدود ومرز مشترک در شمال خلخال را با قوم تالش دارند واز ابتدای ورود به منطقه بعلت نزدیکی با دامنه مرطوب ، بیشترین رابطه اقتصادی واجتماعی را با تالشان داشته اند ودوستی ومراوده خوانین آنها درخور توجه بوده است.

با گذشت زمان برقدرت نفوذی اکراد در منطقه افزوده شده تا جاییکه در مقابل حکومت پهلوی شورش وسرکشی کرده وحدود 20 سال برخلخال حکومت کردند.

سرکوب آنان باعث کاهش منزلت اجتماعی و اقتصادی کردها شده وآنان ناگزیر به مناطق اطراف ، از جمله تالش مهاجرت نمودند . معیشت یکجا نشینی در شهرهای تالش و سایر نقاط کشور فرهنگ وشیوه زندگی کردها را دگرگون کرد . بطوریکه از شیوه های زندگی گذشته آنان دیگر نشانه های چندانی برجای نمانده است . باقیمانده کردها در نواحی روستایی منطقه نیز دلایل تنگناهای معیشتی بتدریج در آستانه مهاجرت قرار دارند . لیکن تجربه نشان داده که کردهای منطقه با قبول وضعیت جدید بسرعت خود را تطبیق داده ومی روند که دوره جدیدی از زندگی را از سر گیرند.

بپرس