لکلکه
لغت نامه دهخدا
لکلکه. [ ل ِ ل ِ ک َ/ ک ِ ] ( اِ ) لکلک. چوبکی باشد که یک سر آن را بر دول آسیا بندند و سر دیگر آن در گلوی آسیا باشد و به وقت گردش آسیا صدائی از آن ظاهر گردد و دول به سبب آن چوب حرکت کند و گندم در گلوی آسیا ریزد. ( برهان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید