لک رفتن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
لک رفتن : عوض شدن خلق و خوی پرنده یا حیوانی به دلایلی خاص .
( ( میمون داشتم که ماده بود و حیض می شد و به وضع دردناکی خون ازش می چکید و برزخ می شد و تو لک می رفت و گاز می گرفت. ) ) ( صادق چوبک ، آتما سگ من )
... [مشاهده متن کامل]
لک رفتن : عوض شدن خلق و خو در اثر عدم مصرف مواد مخدر در افراد معتاد .
( ( هر سه تولک رفته بودند، کلافه بودند. آن دوتای دیگر هم که با هم حرف می زدند حالا دیگر خاموش شده بودند و سوت وکور دور هم نشسته بودند. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود )
( ( میمون داشتم که ماده بود و حیض می شد و به وضع دردناکی خون ازش می چکید و برزخ می شد و تو لک می رفت و گاز می گرفت. ) ) ( صادق چوبک ، آتما سگ من )
... [مشاهده متن کامل]
لک رفتن : عوض شدن خلق و خو در اثر عدم مصرف مواد مخدر در افراد معتاد .
( ( هر سه تولک رفته بودند، کلافه بودند. آن دوتای دیگر هم که با هم حرف می زدند حالا دیگر خاموش شده بودند و سوت وکور دور هم نشسته بودند. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود )
اغلب پرندگان سالی یکبار در فصل تابستان پرریزی و رویش پرهای جدید دارند که این دوره زمانی از پانزده روز تا دو ماه بسته به نوع پرنده و تغذیه و جغرافیا طول میکشد این دوره را " لک " میگویند و رفتار و خلق و خوی پرنده هم در این زمان تغییر میکند .