لک دار

/lakdAr/

معنی انگلیسی:
smudgy, spotted, spotty, stained

لغت نامه دهخدا

لک دار. [ ل َ ] ( نف مرکب ) آنچه لک دارد. دارای لک. || که نقطه ای از آن ( از پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه و جز آن ) براثر ضربت یا آسیبی از حال طبیعی بگرددو تباه و فاسد شود یا آغازد به تباهی. که به مقدار ناخنی یا کوچکتر و یا بزرگتر از آن فاسد شده باشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنچه لک دارد . ۲- قسمتی از میوه که بر اثر ضربت فاسد شده .

فرهنگ عمید

چیزی که بر آن لک افتاده باشد.

مترادف ها

stained (صفت)
سیاه رو، لک دار

پیشنهاد کاربران

بپرس