لک الویل. [ ل َ کَل ْ وَ ] ( ع جمله اسمیه ، صوت مرکب )( از: لََ + ک َ + الَ + ویل ) وای بر تو : بکشم منت لک الویل بدان زاری که مسیحت بکند زنده بدشواری.منوچهری.
وای برتو : بکشم منت لک الویل بدان زاری که مسیحت بکند زنده بد شواری . ( منوچهری )مرکب از ضمیر لک و کلمه ویل بمعنی وای بر تو