لژن

لغت نامه دهخدا

لژن. [ ل َ ژَ ] ( اِ ) لژم. لجن که گل سیاه ته حوضها و لای بن تالابها باشد. ( برهان ). گل تیره را گویند که در بن حوضها و کولابها و سیه آبها بهم رسد و آن را لجن نیز خوانند. گل سیاه که در تک حوض و جوی و آبهای خفته سنگین پدید آید.لجن آغشته بود به گل ؟ ( لغت نامه اسدی ) :
کردم تهی دو دیده براو من چنانک رسم ( کذا )
تا شد ز اشکم آن زمی خشک چون لژن.
عسجدی.
آب ناخورده ازین برکه نیلوفرگون
همچو نیلوفر تا فرق چرا در لژنم.
اثیر اخسیکتی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گل و لای تیره که در ته حوض وبن تالاب باشد : آب ناخورده از بن برک. نیلوفرگون همچو نیلوفر تا فرق چرا در لژنم ? ( اثیرا خسیکتی لغ. )

فرهنگ معین

(لَ ژَ ) (اِ. ) لجن .

فرهنگ عمید

= لجن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

لژنلژنلژنلژن

بپرس