لپک

/lapak/

معنی انگلیسی:
lobe

فرهنگ فارسی

واحد فیزیولوژیکی یک عضو که از اجتماع این واحدها نسج اصلی عضو پدید آید . در حقیقت لپک کوچکترین قسمت یک عضو است که همه ئاعمال وابسته بان عضو را میتواند انجام دهد مانند لپک های کبدو لپک های ریه قطیعه لبول .

گویش مازنی

/lappek/ & لپه

واژه نامه بختیاریکا

( لَپَک ) گالایین
( لِپُک ) لب پر؛ از تزیینات گوسفندان؛ مهره ای سوراخدارآبی رنگ

پیشنهاد کاربران

رضا گلین شریف دینی
لپک ( lappek ) : در گویش مازندرانی به معنای تکان خوردن و مواج شدن آب و سریز شدن آن به اطراف است.
در برخی فرهنگها لپک به معنی موج کوچکی است که درمایع موجود در یک ظرف بوجود میاید. مثل پیاله ای پراز اب که با تکان کوچکی مواج میشود و اب از ان لبریز میشود. میگویند لپک برداشت

بپرس