لپرکان


معنی انگلیسی:
leprechaun

دانشنامه عمومی

لپرکان ( Leprechaun ) نوعی موجود خیالی در اساطیر سنتی ایرلندی است که بیشتر علاقه دارد با پیرمردان هم صحبت شود و معمولاً کت قرمز یا سبز به تن دارد و در باورهای عامه او که تا کنون بدست انسان ها نیز اسیر شده است توانایی برآورده کردن سه آرزوی هر شخص را دارد. قد و اندازهٔ او در سنت بومی بیش از قد یک کودک نمی شود و کلاه و ریش دارد. ریشه نام لپرکان را از ریشه قدیمی ( leipreachán ) در زبان ایرلندی بمعنی پری یا روح دانسته اند. گاهی نیز معنی نام او را نیم قد و از ریشه لاتین عنوان کرده اند.
در فرهنگ عامه ایرلند جن کوتوله با نام لپرکان ظرفی از طلا را در انتهای غربی رنگین کمان نگه می دارد که یافتن آن با اقبال شخص مربوط می شود. [ ۱] رنگین کمان ها برای ما جادویی هستند و اغلب آنها را نمی بینیم. به همین ترتیب، تقریباً به نظر می رسد که آنها دارای نوعی کیفیت جادویی هستند، و هوای مشخصی از رمز و راز به آنها وابسته است. این احتمالاً یکی از دلایلی است که ما طی سالها داستانها و گفته های مربوط به رنگین کمان ها را ایجاد کرده ایم. تعداد آنها بسیار بیشتر از رنگ های خیره کننده ای است که آنها تولید می کنند.
همه ما این افسانه را شنیده ایم که یک گلدان طلا در انتهای هر رنگین کمان قرار دارد. اگرچه ما می دانیم که هیچ حقیقتی در این مورد وجود ندارد، این یک داستان قدیمی است و در سنین گذشته با ما بوده است. این افسانه ای است که مربوط به اروپای قدیم است، جایی که این اعتقاد حداقل برای مدتی وجود داشت که جن ها واقعی هستند. گفته می شود که جن ها ثروت زیادی دارند و غالباً در انتهای رنگین کمان گنج ها یا گلدان های طلا را دفن می کنند. این منجر به این افسانه شد که انتهای رنگین کمان یک کوزه طلا وجود دارد که می توان آن یافت این فولکلور که با ایرلند مترادف شده است، و همچنین نقش مهمی را در جشن های روز سنت پاتریک بازی می کند.
یک باور دیگر این است که وایکینگ ها به ایرلند می آمدند، غارت می کردند و هنگامی که می رفتند بخشی از گنج های خود را قایم میکرند که بخاطر بی اعتمادی انسانها، تصمیم گرفتند غارت خود را در انتهای رنگین کمان دفن کنند تا پیدا کردن آن برای انسانها تقریباً غیرممکن شود؛ و بنابراین این افسانه متولد شد. [ ۲] [ ۳] [ ۴]
عکس لپرکان

لپرکان (فیلم). لپرکان ( انگلیسی: Leprechaun ) فیلمی در ژانر فانتزی و کمدی ترسناک به کارگردانی مارک جونز است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جنیفر آنیستون، وارویک دیویس، و مارک هولتون اشاره کرد.
طرح در سال ۱۹۸۳، دن اوگریدی، پس از سفر به زادگاهش ایرلند، به خانه خود در داکوتای شمالی باز می گردد، او پس از بازجویی از یک لپرکان، ظرف طلای او را می دزدد. پس از دفن طلا، اوگریدی متوجه می شود که لپرکان شرور او را تا خانه تعقیب کرده و همسرش را به قتل رسانده است. اوگریدی از یک شبدر چهار برگ برای سرکوب قدرت لپرکان استفاده کرده و او را در داخل یک جعبه به دام می اندازد. قبل از اینکه بتواند او را بسوزاند، دچار سکته می شود.
ده سال بعد، جی. دی. ردینگ و دختر نوجوانش توری، خانه مزرعه اوگریدی را برای تابستان اجاره کردند. کارگران قراردادی ناتان مورفی، برادر ۱۰ ساله اش الکس و دوست کم هوششان اوزی جونز به رنگ آمیزی مجدد خانه مزرعه کمک می کنند. اوزی در حالی که به اطراف زیرزمین نگاه می کند، فریاد کمک لپرکان را می شنود و آن را با یک بچه کوچک اشتباه می گیرد. او شبدر چهار برگی قدیمی را از جعبه جدا و لپرکان را آزاد می کند. لپرکان به اوزی می گوید که در ایرلند به عنوان کفاش کار می کند، اما به دنبال طلای خود به آمریکا آمده است. بعد از اینکه اوزی نتوانست دیگران را متقاعد کند که با یک لپرکان ملاقات کرده است، یک رنگین کمان را می بیند و آن را تعقیب می کند و معتقد است که در پایان یک گلدان طلا پیدا خواهد کرد. الکس از ترس اینکه اوزی به خودش صدمه بزند، او را همراهی می کند. کیسه ای از صد سکه طلا به شکلی جادویی جلوی اوزی ظاهر می شود. اوزی طلا را آزمایش کرد و تصادفاً یک سکه را قورت داد. سپس آنها، ظرف طلا را در یک چاه قدیمی پنهان می کنند و نقشه می کشند تا آن را برای خود نگه دارند، به این امید که مغز اوزی را درست کنند.
در مزرعه، لپرکان، جی. دی. را به تقلید از گربه، و با گاز گرفتن و زخمی کردن دستش، به دام می اندازد. توری و بقیه سریعاً او را به بیمارستان می رسانند و لپرکان با یک سه چرخه به دنبالشان می رود. الکس و اوزی از یک مغازه گروفروشی دیدن می کنند تا ببینند طلاها خالص هستند یا نه. لپرکان، جو صاحب مغازه را به خاطر سرقت طلاهایش می کشد و کفش های صاحب مغازه مرده را قبل از رفتن تمیز می کند. لپرکان یک کارتن کوچک برای خود درست می کند و به خانه مزرعه برمی گردد و در راه بازگشت توسط یک افسر پلیس به دلیل سرعت غیرمجاز زیر گرفته می شود. افسر پلیس توسط لپرکان به داخل جنگل کشانده و در نهایت توسط لپرکان کشته می شود. لپرکان به خانه مزرعه باز می گردد تا به دنبال طلای خود بگردد. او در آنجا هر کفشی را که پیدا می کند تمیز می کند. پس از ترک بیمارستان، جی. دی. و گروه به خانه مزرعه برمی گردند. ناتان که خانه غارت شده را می بیند، بیرون را چک می کند، اما توسط تله خرس که توسط لپرکان گذاشته شده مجروح می شود. این گروه با لپرکان در بیرون مبارزه می کنند و او را با چوب و سنگ می زنند.
عکس لپرکان (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس