[ویکی الکتاب] معنی لَـٰکِنِ: ولی - ولیکن (نون به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
معنی لَـٰکِنَّ: ولی - ولیکن (همان "لَـٰکِنْ " است منتهی اگر بعدش همزه وصل بیاید به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد به این شکل در آمده است)
معنی لَـٰکِنْ: ولی - ولیکن
ریشه کلمه:
لکن (۱۳۰ بار)
از حروف مشبهه به فعل اسمش منصوب و خبرش مرفوع باشد، معنای مشهور آن استدراک است و حکم مابعد آن همیشه مخالف با حکم ماقبل است .
این کلمه در اصل لاکن است الف در نوشتن حذف شده و درخواندن ثابت است و آن دو جور است یکی مخفف از لکنّ به تشدید نون و آن حرف ابتداء است و عمل نمیکند مگر به قول اخفش و یونس. دیگری در اصل وضع به تخفیف نون است اگر مابعدش کلام باشد آن حرف ابتدا و فقط برای افاده استدراک است و عاطفه نیست مثل . و اگر مابعدش مفرد باشد آن عاطفه است بدو شرط یکی اینکه پیش از آن نفی یا نهی باشد مثل«ماقامَ زَیْدٌلکِنْ عَمْرو» که نفی پیش از آن واقع شده دیگری آنکه مقرون بر او نباشد (ازاقرب). «لکن» در قرآن ظاهرا همهاش برای استدراک است.
معنی لَـٰکِنَّ: ولی - ولیکن (همان "لَـٰکِنْ " است منتهی اگر بعدش همزه وصل بیاید به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد به این شکل در آمده است)
معنی لَـٰکِنْ: ولی - ولیکن
ریشه کلمه:
لکن (۱۳۰ بار)
از حروف مشبهه به فعل اسمش منصوب و خبرش مرفوع باشد، معنای مشهور آن استدراک است و حکم مابعد آن همیشه مخالف با حکم ماقبل است .
این کلمه در اصل لاکن است الف در نوشتن حذف شده و درخواندن ثابت است و آن دو جور است یکی مخفف از لکنّ به تشدید نون و آن حرف ابتداء است و عمل نمیکند مگر به قول اخفش و یونس. دیگری در اصل وضع به تخفیف نون است اگر مابعدش کلام باشد آن حرف ابتدا و فقط برای افاده استدراک است و عاطفه نیست مثل . و اگر مابعدش مفرد باشد آن عاطفه است بدو شرط یکی اینکه پیش از آن نفی یا نهی باشد مثل«ماقامَ زَیْدٌلکِنْ عَمْرو» که نفی پیش از آن واقع شده دیگری آنکه مقرون بر او نباشد (ازاقرب). «لکن» در قرآن ظاهرا همهاش برای استدراک است.
wikialkb: لٰکِن