لوگوس و میتوس

پیشنهاد کاربران

بنا بر نخستین نوشته های یونانی میتوس به معنی «واژه، فکر، روایت» و نیز به معنی «بیان، پیام، داستان و گزارش» است. از همان کهن ترین شواهد تفاوت ظریفی میان لوگوس ( Logos ) و میتوس دیده می شود، اما هر دو به معنی «سخن، واژه» هستند. چگونه می توان این تفاوت ظریف را میان این دو روشن کرد؟
...
[مشاهده متن کامل]

1 - میتوس ( Mythos ) به عنوان واژه
بنا بر نخستین نوشته های یونانی میتوس به معنی «واژه، فکر، روایت» و نیز به معنی «بیان، پیام، داستان و گزارش» است. از همان کهن ترین شواهد تفاوت ظریفی میان لوگوس ( Logos ) و میتوس دیده می شود، اما هر دو به معنی «سخن، واژه» هستند. چگونه می توان این تفاوت ظریف را میان این دو روشن کرد؟
2 - میتوس به عنوان واژۀ قدرتمندان
اگر گفته ی سوسور را دنبال کنیم که معنا پیش از از هر چیز بر اساس تفاوت ها ساخته می شود، پس نشان دادن تفاوت میان لوگوس و میتوس اهمیت ویژه ای می یابد. از نوشته های هردوت ( 490 - 430 پ. م. ) به این سو میتوس مفهوم متضاد لوگوس به شمار می رفت. این که بتوانیم چگونگی تطور این دو مفهوم تقریبا همسان را به مفاهیمی متضاد بفهمیم، نیاز به درک درست و دقیق تفاوت ظریف بنیادین میان لوگوس و میتوس از کهن ترین شواهد داریم. از متون کهنی که به هومر و هسیود منسوب است، شکاف کوچکی میان این دو مفهوم دیده می شود که می تواند سرنخی برای تضاد بعدی به شمار آید.
یکی از مهمترین موارد منابع کهن یونانی که تفاوت میان میتوس و لوگوس را نشان می دهد در ادیسه ( 1/358 ) است که تلماخوس ( Telemachos ) مادر خود پنلوپ ( Penelope ) را با این واژه ها دور می سازد: «میتوس موضوع مردانه است، همه چیز من، زیرا که مال من در خانه قدرت است». در این نمونه نمی توان به جای میتوس از لوگوس استفاده کرد. لوگوس نزد هومر به معنی « واژه های چاپلوسانه، خوشایند و شادی بخش » است. لوگوس در کهن ترین منابع تنها به صورت جمع به کار رفته است، یعنی به صورت Logoi ، و به معنی واژه های افرادی که هنوز پایگاه اجتماعی ندارند تا واژه ی میتوس را به کار برند، گفته می شود. از همان دوران کهن این عبارت که "مرد است و حرفش ( میتوسش ) و زن است وحرفاش ( Logoi اش ) " کاربرد داشته است. به عبارتی میتوس واژه ای است که دارای قدرت است ، واژه ی قدرتمندان، واژه ی قدرت. سوای معانی دیگری که میتوس نزد هومر دارد، میتوس به معنی حرف خود را به دیگران رساندن، زیرا واقعیت این گونه ساخته شده بود تا این واژه خود را به کرسی بنشاند. این کاربرد کهن راهی به کاربرد متاخر پیدا می کند و عظمت خاصی با ویژگی تک گفتاری می یابد: هرچه قدرتمندترین بگوید، میتوس اش، به دیگران قبولانده می شود. ادامه ی این باور را نزد آلفرد روزنبرگ ( Alfred Rosenberg ) می بینیم که در اثر خود «اسطوره ی قرن بیستم» همه جا بحث می کند که تنها نژاد مسلط قدرتمند می تواند اسطوره ها را تبلیغ کند. «نمادهای باور کهن ساقط شده اند. حتی پرچم سیاه سپید سرخ افراشته ی هزاران ساله ی نبرد پایین آورده شد. دشمنان آلمان می دانستند با این کار چه می کنند. اما آن چه که می توانستند انجام دهند، تجارب 1914 میتوس های درونی شان را غارت کرد. اما نماد تازه ای، صلیب شکسته، برافراخته شد و با دیگر نمادها درافتاد. اگر این نشانه گسترده شود، تمثیلی برای میتوس کهن - نو است».
3 - به سوی تضاد میان لوگوس و میتوس
با توجه به عبارت نقل شده از ادیسه امکان شکل گیری تضاد میان لوگوس و میتوس را می توان نشان داد. در حالی که میتوس واژه ی قدرتمندان را تعیین می کند، لوگوس در دوران پساهومری، واژه هایی است که برای نمونه متهم بر زبان می راند، فرضا λογον διδοναι به معنی رد بازخواست در برابر دادگاه است و این نشان می دهد که لوگوس از سوی کسی بیان می شود که واژه ی قدرت برای صدور حکم را ندارد. لوگوس از سوی زیردست بیان می شود. این واژه نزد هراکلیت ( Heraklit ) به سوی ارزش خاصی رفته است، بی آن که میتوس معنای ضمنی منفی به خود بگیرد. نزد هراکلیت لوگوس معنایی دموکراتیک و مثبت از خود نشان می دهد. او ( 480پ. م. ) می نویسد: «دریافت چیزی همگانی است. خود شناسی و معقول بودن به همه ی انسانها بخشیده شده است». در جایی شاکی است: «بی توجه به این امر مسلم که لوگوس چیزی همگانی است، افراد جوری زندگی می کنند که انگار دریافتی خصوصی در اختیار دارند». اما کسی که از لوگوس استفاده می کند، هیچ ابزار قدرتی جز خود واژه ندارد که واژه اش را بر مسند نشاند. از این رو از قرن پنجم پ. م. لوگوس به معنی «دلیل خوب، منطقی بودن و منظور» استنباط شد. اما از آنجا که لوگوس بر اساس سروران و ابزار قدرت شکل نگرفته بود، پس نیاز به استدلال هایی از سوی خودش داشت. لوگوس برخلاف میتوس با گفتگو پیوند خورده است، آری لوگوس نخست بر اساس گفتگو شکل گرفت.
قویترین اعتبار برای یک استدلال انطباق آن با واقعیت تجربه شده ی همگانی است. این گونه بود که شکاف اندیشه های اسطوره ای از طریق رفتار تجربی - عقلانی ایجاد شد. در همین زمان لوگوس معنای «شماردن، حساب و تسویه حساب» هم به خود گرفت در حالی که میتوس معنای «خبر ناباورانه، داستان کهن، افسانه و قصه» از آن خود کرد.
اسطوره ها به عنوان داستان بغان
پس از بیان چگونگی تحول معنایی میان لوگوس و میتوس که در بالا یاد شد، به روند شکل گیری کاربرد امروزی مفهوم میتوس برمی گردیم. معنای خاصی که میتوس به دست آورد «داستان بغان» است. این تعریف از آغاز سده ی بیستم در تمامی مدارس دینی شناخته شده بود.
اما مفهوم داستان بغان به سمت شمار زیادی داستان نیمه بغان، قهرمانان و دیوان و ارواح نیاکان گسترده شده است و امروزه در تمام دنیا این گستره ی معنایی درباره ی میتوس بسط یافته است. پیش از هر چیز دربرابر داستان بغان چه در معنای اخص و یا بسط یافته ی آن نقدهای روشنگری، چه از قرن ششم پ. م. در یونان و چه در قرن هفدهم و هیجدهم میلادی در اروپا رواج داشته است. این هر دو جنبش روشنگری از علوم طبیعی و اخلاق در نقد خود بهره می گرفتند. با این . . .

بپرس