لوکیدن. [ دَ ] ( مص ) غیژیدن. کون خیزه کردن. درشت و ناهموار رفتن. ( جهانگیری ). خزیدن. درشت و ناهموار به راه رفتن. با زانو و کف دست و نشسته به راه رفتن طفلان را نیز گویند. ( برهان ).
فرهنگ معین
(دَ )(مص ل . )۱ - چهار دست و پا رفتن . ۲ - بد راه رفتن اسب و شتر که سوار را تکان دهد.
فرهنگ عمید
چهاردست وپا راه رفتن، خزیدن.
پیشنهاد کاربران
این واژه با واژه انگلیسی locomotion به چم جنبش و جابجایی باید همستاک باشد