لوکه

لغت نامه دهخدا

لوکه. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) مطلق آرد را گویند، خواه آرد گندم باشد و خواه آرد غیر گندم. || آردی را نیز گویند که گندم و نخود و آنچه از آن آرد کرده باشند بریان کرده باشند. ( برهان ). آرد. پِسْت. ( جهانگیری ) :
من که مهر تو از خدا خواهم
کاروان کرنج و لوکه قند
تا کیم دفع عشوه خواهی داد
چند از این انتظار آخر چند.
کمال اسماعیل.
|| پنبه که پنبه دانه از او جدا کرده باشند و هنوز حلاجی نشده باشد. || آواز گربه. || ناله سگ. ( برهان ). زوزه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آواز و نال. گربه وسگ .

فرهنگ معین

( ~ . ) (اصت . ) آواز و نالة گربه و سگ .
(کِ یا کَ ) ۱ - آرد (مطقاً ). ۲ - آردی که از گندم و نخود بریان شده به دست آید، آرد پست .
( ~ . ) (اِ. ) پنبه که پنبه دانه را از آن جدا کرده باشند و هنوز حلاجی نشده باشد.

فرهنگ عمید

۱. آرد گندم یا جو.
۲. آرد بریان کرده.
۳. پنبه ای که پنبه دانه را از آن جدا کرده باشند.

گویش مازنی

/lookke/ وش سالم و بی تخم

واژه نامه بختیاریکا

( لوکه + ) پنبه پاک نشده
( لَوکِه ) سایبان

دانشنامه عمومی

لوکه ( به اسپانیایی: Luque ) شهری در کشور پاراگوئه، ناحیه مرکزی است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۱۷۶٬۴۳۳ نفر بوده است.
عکس لوکهعکس لوکهعکس لوکه

لوکه (ایوانگیتسا). لوکه ( به صربی: Luke ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در ایوانئیتسا واقع شده است. [ ۱] لوکه ۳۶٫۷۴ کیلومتر مربع مساحت و ۹۳۹ نفر جمعیت دارد.
عکس لوکه (ایوانگیتسا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان تاتی دانسفهان قزوین ( لوکه ) باتشدید در حرف ( ک ) به معنای پنبه میباشد وبه پنبه دانه هم فشن دونه می گویند.
لوکه با تشدید در حرف ک در زبان تاتی دانسفهان قزوین به معنی پنبه میباشد
لُوکه، و را مانند" او "در جور و نو و دو ( دویدن ) و روشن" بخوانید، نوعی تختخواب که با گرز ( شاخه ) درخت نخل میساختند در منطقه دشتی
"بزهای دیگر دنبال او براه افتادند و زیر لوکه خالی شد و شهرو و بچه هایش و چند تا مرغ و خروس هاج و واج آن زیر ماندند . " ( تنگسیر ، صادق چوبک ص 108 )
لَوَکَه در زبان لری به معنی تخت چوبی است و گاه وسایل مثل مشکهای آب را روی آن می گذارند یا روی آن می خوابند.
لوکه ، سایبان، سابات، کولا، کپر، لبه گاه، میز وچهار پایه ، سایه بانی که از نی وچوب وبرگ گیان باشد .
لوکه به چم ومعنای وشِ افشان نشده ولی از پنبه دانه جداشده است ودرگویش مشهدی به هرچیزگرد مانندچانه خمیر ومانندآن گفته میشود. نیز به هرچیز
انباشته وانبوه و توده ازهرچیزگرچه فیزیکی نباشدمانندلوکه اندوه، لوکه بیزاری در دل ازفلان کس یا چیز. به گمانم لوکه با واژه کلوکه درگویش شیراز، برابرواژه باشندبنگرید به کلوکه ونوشتاراین کمترین زیرهمین واژه!
...
[مشاهده متن کامل]

لوکه رفتن یعنی یورتمه رفتن
در گویش زبان بختیاری لوکه به معنی= سایه بان، کپر، میباشد، که در گویش زبان بختیاری واژه ای دیگر که مترادف لوکه ویا سایه بان وکپر است، بنام ( ساوات )
در زبان کردی لوکه به معنی نرم و لطیف هست و برای دختران استفاده میشه همچنین اسم یه خواننده معروف کرد نیز هست
در زبان لری بختیاری به معنی
سایبان از نی. آلونک. کپر
Lavkeh
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس