لؤلؤ شدن. [ ل ُءْ ل ُءْ ش ُدَ ] ( مص مرکب ) به صورت لؤلؤ درآمدن : چون صدف امید میدارم که لؤلوئی شودقطره ای کز ابر لطفم در دهان افکنده ای.سعدی.