لوم


مترادف لوم: سرزنش، سرکوفت، ملامت، نکوهش

لغت نامه دهخدا

لؤم. [ ل ُ ءَ ] ( ع اِ ) ج ِ لأمة. ( منتهی الارب ).

لؤم. [ ل ُءْم ْ ] ( ع مص ) ناکس شدن. ( زوزنی ). ناکس و فرومایه گردیدن. لأمة. ملأمة. ( منتهی الارب ) : می بینم که کارهای زمانه روی به ادباردارد... اقوال پسندیده مدروس گشته و لؤم و دنائت مستولی. ( کلیله و دمنه ). از فرط قساوت و لوم طبیعت مبذول نداشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 167 ). || بخیل شدن. زفت گشتن. ( منتهی الارب ). ملأمة. ملأمت.

لؤم. [ ل ُءْم ْ ] ( ع اِمص ) ناکسی. || زفتی. خلاف کرم. ( منتهی الارب ). دنائت. بخل. شُح.

لوم. [ ل َ ] ( ع مص ) لومَة. ملام. ملامة. ( منتهی الارب ). اِلامة. نکوهش. سرزنش. سرکوفت. بیغار. بیغاره. سراکوفت. تعییر. توبیخ. تعنیف. سرزنش کردن. ( ترجمان القرآن جرجانی ). نکوهیدن. ( تاج المصادر ) ( دهار ). ملامت کردن. ( زوزنی ). عَذل :
نصیحتگری لومش آغاز کرد
که خود را بکشتی در این آب سرد.
سعدی ( بوستان ).
در این سودا بترس از لوم لائم.
سعدی.
|| ترس. بیم. ( از منتهی الارب ).

لوم. [ ل َ وَ ] ( ع اِمص ) افزونی نکوهش. ( منتهی الارب ).

لوم. [ ل ُوْ وَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ لائم. ( منتهی الارب ).

لوم. ( ع اِ ) از اسماء عسل. ( المزهر سیوطی ص 242 ).

فرهنگ فارسی

ملامت کردن، سرزنش کردن، ملامت، نکوهش
۱- ( مصدر ) ناکس شدن فرومایه گردیدن . ۲- فرومایگی پستی : می بینم ک کارهای زمانه روی بادبار دارد اقوال پسندیده مدروس گشته و لوم ودنائت مستولی . یا لوم طبع . پست طبعی دنائت طبع : و تعودزبان بذکر فحشائ منکر دلیل رذالت اصل ولوم طبع و فرومایگی نفس گرفته اند .
ناکس شدن . ناکس و فرومایه گردیدن .

فرهنگ معین

(لُ ) [ ع . ] (مص م . ) نکوهش ، سرزنش .

فرهنگ عمید

۱. ملامت کردن، سرزنش کردن.
۲. ملامت، نکوهش، سرزنش.

گویش مازنی

/loom/ چرک

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۴(بار)
سرزنش.آن نوعا در مقابل چیزی است که به ملامت کننده ناگوار و به ملامت شده نامناسب باشد. مرا ملامت نکنید خود را ملامت کنید. تلاوم: ملامت کردن یکدیگر است . بعضی به بعضی روکردندو همدیگر را سرزنش می‏نموده‏اند. لَوْمَة: به معنی ملامت است . در راه خدا جهاد می‏کنند و از ملامت سرزنش کننده‏ای نمی‏ترسند. ملوم اسم مفعول است . مُلیم: به ضم میم اسم فاعل است به معنی ملامت کننده . ماهی او را بلعید حال آنکه خودش را ملامت می‏کرد که چرا از میان قوم خویش خارج شدم و یا قوم خویش را ملامت می‏کرد که او را به تنگ آورده سبب خروج وی گشتند طبرسی آن را مستحق لوم معنی کرده و گوید: ملیم آن است کار را ملامت آور کند ولی ظاهرا این درست نیست زیرا اسم مفعول آن ملام است پس ملیم به معنی ملامت کننده است. . فرعون و لشکریانش را گرفته و به دریا انداختیم حال آنکه خویشتن را ملامت می‏کرد که چرا از حق منصرف گشته است. مجمع این رامثل سابق گفته است.

دانشنامه عمومی

لوم ( به انگلیسی: Loam ) یا ابلیز[ ۱] نوعی خاک است که بخش عمده آن از ترکیب ماسه ( اندازه دانه > ۶۳ µm ) ، لای ( سیلت ) ( اندازه دانه > ۲ µm ) و مقدار کمی رس ( اندازه دانه < ۲ µm ) پدید آمده باشد. بر پایه وزن، ترکیب کانی های ماسه، رس و لای در این نوع خاک به ترتیب حدود ۴۰، ۴۰ و ۲۰ درصد است. این نسبت ممکن است در موارد مختلف تغییر کرده و انواع مختلف خاک های لومی مانند لوم ماسه ای، لوم سیلتی، لوم رسی، لوم رسی ماسه ای، لوم رسی سیلتی و لوم را پدید بیاورد.
عکس لومعکس لومعکس لوم

لوم (منطقه تابور). لوم ( به چکی: Lom ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری چک است که در منطقه تابور واقع شده است. [ ۱] لوم ۳٫۸۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱۴۵ نفر جمعیت دارد و ۴۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس لوم (منطقه تابور)عکس لوم (منطقه تابور)

لوم (ناحیه ستراکونیتسه). لوم ( به چکی: Lom ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری چک است که در ناحیه ستراکونیتسه واقع شده است. [ ۱] لوم ۵٫۶۹ کیلومتر مربع مساحت و ۱۲۲ نفر جمعیت دارد و ۴۷۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس لوم (ناحیه ستراکونیتسه)عکس لوم (ناحیه ستراکونیتسه)

لوم (ناحیه موست). لوم ( به چکی: Lom ) یک منطقهٔ مسکونی و شهرستان دارای شهرک سابقاً روستا در جمهوری چک است که در ناحیه موست واقع شده است. [ ۱] لوم ۳٬۷۶۴ نفر جمعیت دارد.
عکس لوم (ناحیه موست)عکس لوم (ناحیه موست)عکس لوم (ناحیه موست)عکس لوم (ناحیه موست)عکس لوم (ناحیه موست)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

به سگ ماده در دوران گشن خواهی نیز می گویند. لوم آمدن. فلان سگ لوم آمده است.
دیلم
کنایه از :
" سرزنش کردن "

( لُوُم ) :اسم آلت ) :[LUM]
ابزاری آهنی ِ دراز با نوکی تیز، اهرم مانند برای شکافتن زمین های سخت، صخره سنگ و بتن؛و جابجایی وزنه های سنگین.

بپرس