لوله کشی کردن


معنی انگلیسی:
to lay pipes, to do plumbing, toplumb or pipetosupply with pipes

لغت نامه دهخدا

لوله کشی کردن. [ لو ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نصب کردن لوله. لوله های فلزین و غیره در کویهاو خانه ها قراردادن ، راندن و بجریان گذاردن آب را.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نصب کردن لوله های فلزی سیمانی و غیره در زیر خاک تا آب از منبع در داخل آنها جریان یابد و بخانه ها باغها و جز آن رسد و یا نفت بنقاط مختلف برده شود .

مترادف ها

pipe (فعل)
لوله کشی کردن، نی زدن، فلوت زدن، صفیر زدن، با صدای تیز و زیر حرف زدن

canalize (فعل)
زه کشی کردن، لوله کشی کردن، ایجاد ابراه کردن

plumb (فعل)
لوله کشی کردن، با شاقول ازمودن، ژرف یابی کردن، عمق پیمودن، عمودی قرار دادن، شاقولی افتادن، با سرب مهر و موم کردن

فارسی به عربی

انبوب

پیشنهاد کاربران

بپرس