لوله کردن. [ لول َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) درنوشتن. پیچیدن. نوردیدن. درنوردیدن. طی . درپیچیدن ، چنانکه کاغذ را. لف . مقابل باز کردن و گستردن ،چون طوماری کردن. || حب کردن : عبکة؛ پِسْت لوله کرده. حبکة؛ پِسْت لوله کرده. ( منتهی الارب ).