لوغ

/luq/

لغت نامه دهخدا

لوغ. [ ل َ ] ( ع مص ) در دهان گردانیدن ، پس انداختن چیزی را. || درپیوستن به کسی و لازم گرفتن او را. ( منتهی الارب ).

لوغ. ( اِ ) بام غلطان. ( فرهنگ نعمةاﷲ ).

لوغ. ( اِمص ) لوغیدن. دوشیدن بود به عبارت ( به زبان ) ماوراءالنهر. ( فرهنگ اسدی چ پاول هورن ). و در نسخه خطی همین فرهنگ که نزد من است و متعلق به مرحوم محمدباقر میمندی خسروی بوده مینویسد: لوغ و لوغیدن دوشیدن و آشامیدن بود به زبان ماوراءالنهر و در برهان قاطع برآشامیدن «و ریختن » هم اضافه می کند و در فرهنگ شعوری و سروری مینویسد: «و می لوغد یعنی می آشامد» و فرهنگ سروری میگوید در مؤید وفرهنگ و زفانگویا، به معنی آشامنده و دوشنده نیز آمده و معنی اخیر را برهان نیز دارد و در فرهنگ نعمةاﷲاضافه می کند: طام یواغی ، یعنی شول طشدر که دُرّ طاملر او زرنده طپرغن دُز ایدرلر و شاهد در فرهنگها عموماً به تقلید فرهنگ اسدی شعر منجیک است :
من ز هجای تو باز گشت [ بود ] نخواهم
تات فلک جان و خواسته نکند لوغ.
ولی من نمیدانم این کلمه دراین شعر چگونه معنی دوشیدن یا آشامیدن میدهد!؟

فرهنگ فارسی

( اسم ) دوشیدن .
بام غلطان

فرهنگ عمید

نوش، نوشیدن: من ز هجای تو بازگشت نخواهم / تات فلک جان و خواسته نکند لوغ (منجیک: شاعران بی دیوان: ۲۳۴ ).

دانشنامه عمومی

لوغ یا لوخ ( تلفظ ایرلندی:  ; ایرلندی نو: Lú تلفظ ایرلندی:  ) یکی از خدایان برجسته در افسانه های ایرلندی است. او از دودمان خدایان می آید و به گونهٔ یک جوان قهرمان جنگجو، پادشاه و نجات دهنده ترسیم شده است. [ ۱] او با صفاتی چون چیره دستی، مهارت و هنر همراه است[ ۲] و همچنین با سوگند، راستی و قانون پیوند دارد. او گاهی خدای خورشید، خدای توفان[ ۳] یا خدای آسمان تعبیر می شود. جشن برداشت لوغنسذ رای بزرگداشت او برپا می شده است.
لوغ دارای اشیایی با قدرت جادویی است. او نیزه ای آتشین دارد که نمی توان آن را متوقف کرد، یک فلاخن، یک شمشیر به نام فرگرخ ( پاسخگو ) و یکی قایق خودران به نام اسکوابتویین ( موج روب ) و یک اسب به نام اینبار و یک سگ شکاری به نام فیلینیس دارد.
عکس لوغعکس لوغ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس