لوسی مود مونتگُمری ( به انگلیسی: Lucy Maud Montgomery ) ( ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴–۲۴ آوریل ۱۹۴۲ ) که عموماً با نام ال. ام. مونتگمری ( L. M. Montgomery ) شناخته می شود، نویسنده معروف و خیال پرداز کانادایی بود که معمولاً برای نوجوانان شعر و داستان کوتاه می نوشت. مونتگمری بیشتر به خاطر مجموعه رمان هایی شناخته می شود که با انتشار «آن شرلی در گرین گیبلز» آغاز شد.
لوسی در۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در کلیفتون ( نیو لاندن کنونی ) واقع در جزیره پرنس ادوارد چشم به جهان گشود. او در ۲۱ ماهگی مادرش را در اثر بیماری سل از دست داد و پدرش که گرفتار حزن و اندوه مرگ همسر شده بود، حضانت او را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری اش سپرد و در هفت سالگی او را ترک کرد و به پرینس آلبرت رفت. لوسی که ۷ سال بیشتر نداشت به کاوندیش رفت تا با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند؛ آن ها رفتار سختگیرانه ای با او داشتند. لوسی علی رغم داشتن خویشاوندانی در آنجا، بسیاری از دوران کودکی اش را در تنهایی گذراند و همین تنهایی به خلق دوستان و دنیاهای خیالی و ذهنی او و در نهایت تقویت قوهٔ تخیلش کمک کرد.
او دوران آموزش ابتدایی را در کاوندیش گذراند، البته به جز یک سال ( ۱۸۹۱–۱۸۹۰ ) که نزد پدر و نامادری اش به پرینس آلبرت بازگشت. در این زمان، لوسی اولین شعرش را به نام On Cape LeForce در مجلهٔ شارلوت در پرینس آلبرت منتشر کرد. او پس از یک سال به پرنس ادوارد بازگشت و پس از پایان تحصیلات پیش دانشگاهی در کاوندیش، به کالج پرنس ولز در شارلوت تاون وارد شد و توانست در رشتهٔ دبیری مدرک کارشناسی خود را دریافت کند. او دو سال تحصیل را در یک سال به اتمام رساند و سپس در رشتهٔ ادبیات در دانشگاه دالهاوزی واقع در نوا اسکوشیا مشغول به تحصیل شد. پس از اتمام تحصیل، مونتگومری در مدارس مختلف جزیرهٔ پرنس ادوارد به عنوان مدرس مشغول به کار شد. در اوایل سال ۱۸۹۷ داستان های کوتاه خود را در مجله ها و روزنامه ها چاپ کرد. او بسیار پرکار بود و از ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۷ بیش از ۱۰۰ داستان منتشر کرد.
او که دختری جوان، زیبا، خوش اندام و بسیار شیک پوش بود، در طول دوران تدریسش توجه پسران جوان بسیاری را به خود جلب کرد. او در ۱۴ سالگی رابطه ای را با پسری اهل کاوندیش به نام «نیت لاک هارت» آغاز کرد که برایش تنها رابطه ای بچگانه بود و لذا پیشنهاد ازدواجش را رد کرد. در اوایل ۱۸۹۰ جان پیچارد استاد مونتگرمی به او علاقه مند شد و تلاش کرد با دانش خود او را تحت تأثیر قرار دهد، اما مونتگومری با برادر دوستش، ویل پیچارد وارد رابطه شد و در نهایت پیشنهاد ازدواج هر دوی آن ها را رد کرد، چرا که به نظر او استادش فردی بسیار کوته فکر و ویل پیچارد فقط دوست خوبی بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفلوسی در۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در کلیفتون ( نیو لاندن کنونی ) واقع در جزیره پرنس ادوارد چشم به جهان گشود. او در ۲۱ ماهگی مادرش را در اثر بیماری سل از دست داد و پدرش که گرفتار حزن و اندوه مرگ همسر شده بود، حضانت او را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری اش سپرد و در هفت سالگی او را ترک کرد و به پرینس آلبرت رفت. لوسی که ۷ سال بیشتر نداشت به کاوندیش رفت تا با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند؛ آن ها رفتار سختگیرانه ای با او داشتند. لوسی علی رغم داشتن خویشاوندانی در آنجا، بسیاری از دوران کودکی اش را در تنهایی گذراند و همین تنهایی به خلق دوستان و دنیاهای خیالی و ذهنی او و در نهایت تقویت قوهٔ تخیلش کمک کرد.
او دوران آموزش ابتدایی را در کاوندیش گذراند، البته به جز یک سال ( ۱۸۹۱–۱۸۹۰ ) که نزد پدر و نامادری اش به پرینس آلبرت بازگشت. در این زمان، لوسی اولین شعرش را به نام On Cape LeForce در مجلهٔ شارلوت در پرینس آلبرت منتشر کرد. او پس از یک سال به پرنس ادوارد بازگشت و پس از پایان تحصیلات پیش دانشگاهی در کاوندیش، به کالج پرنس ولز در شارلوت تاون وارد شد و توانست در رشتهٔ دبیری مدرک کارشناسی خود را دریافت کند. او دو سال تحصیل را در یک سال به اتمام رساند و سپس در رشتهٔ ادبیات در دانشگاه دالهاوزی واقع در نوا اسکوشیا مشغول به تحصیل شد. پس از اتمام تحصیل، مونتگومری در مدارس مختلف جزیرهٔ پرنس ادوارد به عنوان مدرس مشغول به کار شد. در اوایل سال ۱۸۹۷ داستان های کوتاه خود را در مجله ها و روزنامه ها چاپ کرد. او بسیار پرکار بود و از ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۷ بیش از ۱۰۰ داستان منتشر کرد.
او که دختری جوان، زیبا، خوش اندام و بسیار شیک پوش بود، در طول دوران تدریسش توجه پسران جوان بسیاری را به خود جلب کرد. او در ۱۴ سالگی رابطه ای را با پسری اهل کاوندیش به نام «نیت لاک هارت» آغاز کرد که برایش تنها رابطه ای بچگانه بود و لذا پیشنهاد ازدواجش را رد کرد. در اوایل ۱۸۹۰ جان پیچارد استاد مونتگرمی به او علاقه مند شد و تلاش کرد با دانش خود او را تحت تأثیر قرار دهد، اما مونتگومری با برادر دوستش، ویل پیچارد وارد رابطه شد و در نهایت پیشنهاد ازدواج هر دوی آن ها را رد کرد، چرا که به نظر او استادش فردی بسیار کوته فکر و ویل پیچارد فقط دوست خوبی بود.
wiki: لوسی ماد مونتگومری