لوس کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- خود را لوس کردن ؛ لوس شدن. ننر شدن.
فرهنگ فارسی
مترادف ها
ضایع کردن، فاسد کردن، از بین بردن، خراب کردن، فاسد شدن، خسارت وارد کردن، ناگوار کردن، پوسیده شدن، لوس کردن، رو دادن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
Dont indulge him اورا لوس نکنید