لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین ( به آلمانی: Ludwig Josef Johann Wittgenstein ) ( آلمانی: ; لوتویش ویتگن اشتاین ) ( زادهٔ ۲۶ آوریل ۱۸۸۹ در وین اتریش – درگذشتهٔ ۲۹ آوریل ۱۹۵۱ در کمبریج، انگلستان ) فیلسوف نامدار اتریشی قرن بیستم بود که باب های زیادی را در فلسفهٔ ریاضی، فلسفهٔ زبان، و فلسفهٔ ذهن گشود. از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۷، ویتگنشتاین در دانشگاه کمبریج تدریس کرد. [ ۱۱]
ویتگنشتاین برجسته ترین دانشجوی برتراند راسل است و راسل او را جانشین خود می دانست و از او به همراه راسل و گوتلوب فرگه و جرج ادوارد مور به عنوان پایه گذاران فلسفه تحلیلی یاد می شود. [ ۱۲] [ ۱۳]
فلسفه ویتگنشتاین، پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم، پدیدار گشت. زبان در این دوره، نخست، تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی، ظهور کرد که امروزه از آن، به فلسفه زبان، تعبیر می کنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل می گیرد. او در رساله منطقی - فلسفی که به سال ۱۹۲۱ انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن می گوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم می اندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهش های فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال ۱۹۵۳ منتشر شد. [ ۱۴]
ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آرا و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است. در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین می کند و زبان نمی تواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آن چنان ژرف صورت بندی و معماری شده بود که برتراند راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، از رهیافت نخست انتقاد و آن را طرد می کند و در عوض هر گونه نظریه پردازی را نامربوط به فلسفه دانسته و معنا را در کاربرد زبان جستجو می کند که این کاربرد نیز تحت تاثیر توصیفی است که او تحت عنوان صورت زندگی از آن یاد می کند. در نتیجه نگرش تصویر گر بودن زبان را رد نموده و از آن می گوید که زبان چیزی بیرون از خودش که به اصطلاح «واقعیت» می نامیم را تصویر گری نمی کند زیرا اینکه «واقعیت» چیست بر اساس کاربرد زبان متعین می شود. در نتیجه در دوره دوم فلسفه ورزی اش کار فلسفه را روشن ساختن فریب زبان از طریق زبان می داند که از پی آن ساختگی بودن سوالات فلسفی عیان می گردد اما نه برای همیشه بلکه این مبارزه برای غلبه بر فریب همواره ادامه دارد و خاصیتی درمانی با خود دارد زیرا ما را از گیج شدن به وسیله زبان، با نشان دادن منطق چگونگیِ ایجادِ این پرسش، نجات خواهد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفویتگنشتاین برجسته ترین دانشجوی برتراند راسل است و راسل او را جانشین خود می دانست و از او به همراه راسل و گوتلوب فرگه و جرج ادوارد مور به عنوان پایه گذاران فلسفه تحلیلی یاد می شود. [ ۱۲] [ ۱۳]
فلسفه ویتگنشتاین، پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم، پدیدار گشت. زبان در این دوره، نخست، تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی، ظهور کرد که امروزه از آن، به فلسفه زبان، تعبیر می کنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل می گیرد. او در رساله منطقی - فلسفی که به سال ۱۹۲۱ انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن می گوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم می اندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهش های فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال ۱۹۵۳ منتشر شد. [ ۱۴]
ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آرا و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است. در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین می کند و زبان نمی تواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آن چنان ژرف صورت بندی و معماری شده بود که برتراند راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، از رهیافت نخست انتقاد و آن را طرد می کند و در عوض هر گونه نظریه پردازی را نامربوط به فلسفه دانسته و معنا را در کاربرد زبان جستجو می کند که این کاربرد نیز تحت تاثیر توصیفی است که او تحت عنوان صورت زندگی از آن یاد می کند. در نتیجه نگرش تصویر گر بودن زبان را رد نموده و از آن می گوید که زبان چیزی بیرون از خودش که به اصطلاح «واقعیت» می نامیم را تصویر گری نمی کند زیرا اینکه «واقعیت» چیست بر اساس کاربرد زبان متعین می شود. در نتیجه در دوره دوم فلسفه ورزی اش کار فلسفه را روشن ساختن فریب زبان از طریق زبان می داند که از پی آن ساختگی بودن سوالات فلسفی عیان می گردد اما نه برای همیشه بلکه این مبارزه برای غلبه بر فریب همواره ادامه دارد و خاصیتی درمانی با خود دارد زیرا ما را از گیج شدن به وسیله زبان، با نشان دادن منطق چگونگیِ ایجادِ این پرسش، نجات خواهد.
wiki: لودویگ ویتگنشتاین